نگاهی به کتاب «رقص منور» خاطرات مستند سرباز وظیفه «بهروز نیک بین» از جنگ زندگی در بستر مرگ
یادداشتی بر «طنین کومه باران» سرودهی احمد خویشتندار لنگرودی؛ ترانه از در و دیوار خانه میبارد
نگاهی به «آهو» داستان عاشقانهی هادی غلامدوست آنکس که نه آدمیست، گرگ است*
باید به دردهای نهفته زیرِ پوستِ شهر گریست
«افشین معشوری» را –شاید- پیش از خواندن «داستان ماهی» اینهمه آشنا به مسایل و اندوهان نهفته در سطح و عمق جامعه نمیدانستم. صرف نظر از همهی اینها به اندازهی وسیع گفتوگوها و دیالوگهای این قصهی پرغصه که نوعی تراژدی است نیز باید اشاره داشت و به خالق آن آفرین گفت.
«ماهی، مینو و دیگران» بازتاب بیروتوش جامعهی ماست
«قهوهخانهی ممتقی» الگویی از تجمعات روشنفکری است که در آن هر کسی ناماش را منتقد ادبی میگذارد و در غیاب هنرمندان شروع میکنند به ترور شخصیت دیگران و در باریکترین مسئلهی شخصی او ریز میشوند، نکته میگیرند و میخندند.
دلبر خاکی و مینیمالیسم پنهان
مينى ماليسم پنهان در صفحات اين مجموعه كوچك ، دريچه اى است به جهانى با گستردگى عشق و مهربانى. از باكس رز هاى قرمز روى جلد تا آنجا كه شاعر در انتهاى كتاب و در چهل و چهارمين فصل در معرفى خود از آرزوهايش مى نويسد.
رنجهای بیشمار انسان در جامعهی امروز
«ماهی»های بسیاری بودهاند و از یاد رفتهاند که برای ما حتی به اندازهی انتخاب رنگ شالمان اهمیت نداشتهاند و همیشه با زبان سرزنشگر آنها را مورد هجوم قرار دادهایم.
گاوها از دیدن ما آدمها شاخ درآوردهاند!
شاعر امروز؛ منقلنشین کوچه باغ هپروت نیست، او یک فعال اجتماعی، یک خبرنگار، یک روانکاو و روانشناس تیزبین است که درست مثل پونه، دم سوراخ مار میروید. او «اندیشههای لامارتینی» ندارد و از «کوچه»ی مشیری نمیگذرد.