نگاهی به کتاب «رقص منور» خاطرات مستند سرباز وظیفه «بهروز نیک بین» از جنگ زندگی در بستر مرگ
یادداشتی بر «طنین کومه باران» سرودهی احمد خویشتندار لنگرودی؛ ترانه از در و دیوار خانه میبارد
نگاهی به «آهو» داستان عاشقانهی هادی غلامدوست آنکس که نه آدمیست، گرگ است*
مرا نمیتوانید از گهوارهام جدا کنید
هویتِ قومی در مسیرِ تحولاتِ فرهنگی، اجتماعی،...دستخوش تغییر میشود. اگر چشم نگرانی بر پویهی مدامِ فرهنگیِ یک قوم داشته باشیم، حاصلِ تحول میتواند، بالندگی باشد.
از «صفیالله» تا «نیازعلی» ندارد
از مزایای قلم هادی غلامدوست یکی هم این است که با ادبیات بومی گیلان بسیار آشناست و لازم به ذکر نیست که او چندین اثر ارزشمند در حوزهی فولکلور گیلان و زنجان منتشر کرده است و این پژوهش دیرین در حوزهی فولکلور دو استان گیلان و زنجان، در جای جای داستانها به شیرینتر شدن روایتها کمک کرده است.
در کوچه باد میآید
پنهان کردن نام شخصیت های داستان خاصه در داستان کوتاه امری رایج است، اما به نظر می رسد خانم رضایی عمدی در این مساله داشته است زیرا اسامی در یک داستان می توانند گاهی ذهنیت درست یا نادرستی در اندیشه ی مخاطب ایجاد کنند و این امر بالطبع در اینجا نیز ممکن بود اتفاق بیفتد.
یکی حال مرا بعد از تو در اینجا نمیپرسد
هر شعری اگر از تصاویر و نشانه ها فاصله بگیرد به شعار تبدیل می شود .این مهم در شعر فریبا نجفی با وسواس خاصی و به زیبایی خوش نشسته است.
آنومی از جهانسوم میآید
آنومی حالا در سرزمین بزرگاندازهها شکل و شمایل یک بزرگاندازه را یافته و اگرچه مثل آنها راه میرود، میخوابد، به پارتی دعوت میشود و... ؛ اما سر از مناسبات آنها درنمیآورد و دست آخر عاشق میشود و این عشق؛ غصهیی کنج دل دخترک لولیتایی میاندازد که میکوشد راهی پیدا کند تا معشوق را از کف ندهد.