دلبر خاکی و مینی‌مالیسم پنهان
دلبر خاکی و مینی‌مالیسم پنهان
مينى ماليسم پنهان در صفحات اين مجموعه كوچك ، دريچه اى است به جهانى با گستردگى عشق و مهربانى. از باكس رز هاى قرمز روى جلد تا آن‌جا كه شاعر در انتهاى كتاب و در چهل و چهارمين فصل در معرفى خود از آرزوهايش مى نويسد.

مهدی حسنی

نام کتاب: دلبر خاکی(مجموعه‌شعر و دل‌نوشته) | سروده‌ی مهدی حسنی| نشر یانا ۱۴۰۱

تیترما- علی جعفرزاده / ادبیات نه تعارف سرش مى شود و نه جاى نان قرض دادن است، که اساساً مرگ مولف و این داستان ها فرصت خوبی‌ست تا چشم به مناسبات و قواعد فرامتنى ببندى و تنها از آفرینش حرف بزنى نه آفریده.

دلبر خاکى، نوشته مهدى حسنى از ابتدا تکلیف‌اش با مخاطب روشن است؛ متواضعانه در قالبى جمع و جور ، با طرحى ساده، بر خود نام مجموعه شعر و دلنوشته مى نهد.

این مجموعه‌ی جمع و جور فارغ از توان‌خواه بهزیستى بودن مولف آن و به قول خودش “نوع دیگرى از نقاشى خدا” بودن‌اش، یک تنفس کوتاه دلپذیر است.  یک نسیم ملایم،  یک گذر و نظر و تبسم در جهانى که هر ثانیه اش بهانه ای‌ست براى فرستادن قلب هاى سیاه.

مینى مالیسم پنهان در صفحات این مجموعه کوچک ، دریچه اى است به جهانى با گستردگى عشق و مهربانى. از باکس رز هاى قرمز روى جلد تا آن‌جا که شاعر در انتهاى کتاب و در چهل و چهارمین فصل در معرفى خود از آرزوهایش مى نویسد و از جهانى که در ذهن دارد براى ساختن،  که اساساً جهان فرصتى است براى ساختن؛ حتى که چهار فصل چهارفصل درد بیاید و درد برود.

حسنى در یکى از شعرهایش مى نویسد:

چشمانت

سیاره دیگرى است

شاید

آن‌جا که مى گویند زندگى جریان دارد!

مریخ یا زمین؟

یک روز با تو بودن کافی‌ست

یک روز نورى…

و کهکشانى به همین لطافت و آرامى. مثل قصه پریان ؛ یک خواب بى بالا و پایین و کوتاه که لبخند را به صورت نیمه بیدارت سنجاق مى کند.

 

  • نویسنده : علی جعفرزاده
  • منبع خبر : اختصاصی