رنج‌های بی‌شمار انسان در جامعه‌ی امروز
رنج‌های بی‌شمار انسان در جامعه‌ی امروز
«ماهی»های بسیاری بوده‌اند و از یاد رفته‌اند که برای ما حتی به اندازه‌ی انتخاب رنگ شال‌مان اهمیت نداشته‌اند و همیشه با زبان سرزنش‌گر آن‌ها را مورد هجوم قرار داده‌ایم.

افشین معشوری

مجموعه‌داستان: ماهی، مینو و دیگران| ناشر: انتشارات یانا، ۱۴۰۱| ۱۱۴ صفحه، رقعی|  ۴۵۰۰۰ تومان

تیترما- شمیم مهرزاد /برای خواندن کتاب «ماهی، مینو و دیگران» بین حجم انبوهی از کارها برنامه‌ریزی کرده بودم تا هر روز دو داستان مجموعه‌ی تازه‌ی «افشین معشوری» را بخوانم. اما با خواندن داستان اول، نتوانستم کتاب را زمین بگذارم. یک استکان چای و شیشه‌ی کشمش را برداشتم و به خوانش نشستم.

نخستین داستان این مجموعه‌داستان ۱۱۴ صفحه‌یی، روزگار سگ است. در «روزگار سگ» ما با شخصیت مستاصل و درمانده‌ای روبه‌رو هستیم که توهمات او نسبت به پناهگاه‌اش، سبک سورئالیسم به داستان داده و آن را از حالت رئال خارج کرده است.

این در حالی‌ است که به عنوان خواننده در ابتدا فکر می‌کنیم با داستانی رئال پیش می‌رویم و در نهایت، انتهای داستان این موضوع مشخص خواهد شد‌. شخصیت داستان روزگار سگ، ما را به دنبالِ خود در مسیری ناآشنا پیش می‌برد. تصویری از احوال گذشته‌اش که با توجه به -گریز پراکنده به عقب- بیش‌تر با تصورِ خود خواننده دنبال می‌شود.

نوشتن از امید و نگارش داستان‌های تلخ با پایان خوش، شیرین است. اما در جامعه‌ای که غم و فلاکت بر قشر وسیعی از مردم می‌بارد، نوشتن دردهای موجود در قالب داستان بسیار ارزش‌مندتر است تا تزریق امید مصنوعی‌….

در ادامه، با او در این مسیر هم‌راه می‌شویم و آوارگی و فلاکت او و احتیاج‌اش به نیازهای اولیه‌ی زنده بودن، بی‌شباهت به جانوران اطراف‌اش نیست که از این جهت نامتناسب با نام داستان هم نیست و در نهایت با خیال و وهمی در داستان روبه‌رو هستیم که خودِ شخصیت اصلی داستان به درستی به آن مسلط نیست و به همه‌ی تصاویر ذهنی خود، از دریچه‌ی تردید می‌نگرد که این حالت، داستان سورئال جذابی را به خواننده تقدیم می‌کند.

در داستان دوم با نام «وقتی چشمات پُرِ خوابه» هنرمندی را می‌بینیم که تمام اعتبار و دارایی‌اَش به نقش‌های هنری اوست. امید به سرانجامِ هنرهای ترسیمی‌اَش او را در طول داستان پیش می‌برد و امیدی است که در میان حقایق اجباری زندگی، تنها راهِ عبور را برایش ترسیم می‌کند.

مکالمات و مکانِ داستان، جاذبه‌ی اقلیمی به آن بخشیده است، به طوری که خود را در دلِ شهرهای شمالی حس می‌کنیم. لحظه‌ی تغییر رفتار و تصمیم آدم‌های قصه به خوبی پرداخته شده است و سرانجام، نابودی انگیزه و امید یک انسان، با نابود شدن آن‌چه برایش از جان مایه گذاشته بود.

سومین داستان مجموعه‌ی «ماهی، مینو و دیگران» داستان «ماهِ افسون‌گر سر به زیر» است که به نظر می‌رسد بخش مهمی از «دیگران» در این داستان مستتر است.

                        برای خرید آنلاین «ماهی، مینو و دیگران» این‌جا کلیک کنید

پیرنگ طولانی، اما پرداخت خوب و تعلیق جالب و هیجان‌انگیز، مخاطب را به خواندن ترغیب می‌کند. به‌طوری که خواننده در پی هر جمله‌ای به دنبال یافتن جواب سوالات خود است و این از ویژگی‌های جذاب این داستان است.

یادآوری گذشته و فلش‌بک در طول داستان، خواننده را آهسته و پیوسته با اتفاقات پیش افتاده آشنا می‌کند و گرهِ پریشانی «هانا» شخصیت اصلی داستان را پس از چند گره‌افکنی عمیق، در انتها می‌گشاید.

داستان چهارم نام «ماه منیر چشاش شوره» را بر پیشانی دارد و بسیار کوتاه، ساده و روان نوشته شده است و در جملات پایانی با ته‌مایه‌ی طنز نوشته شده است، یا این حس را به خواننده القا می‌کند. به‌طوری که خاطرات تلخ و شیرین کودکی زنده می‌شود و دلیل بسیاری از مرافعه‌کاری‌ها و قهرها با استدلال قدیمی مورد توجه قرار می‌گیرد و خواننده با خواندن جمله‌ی پایانی، بی‌اختیار لبخند به لب نشانده و پیش خود سری به نشان تایید تکان می‌دهد که خبر از «ردِ پای خاطره‌»های این‌چنینی در لابه‌لای خاطرات‌اش دارد.

اما آن‌چه بیش‌تر باعث شد این یادداشت را بنویسم، داستان چهارم مجموعه با نام «ماهی» است. مشکلات و رنج‌های دختران و زنان، هر بار با داستان‌های کوتاه و رمان از نویسنده‌های مختلف نوشته و منتشر شده است.

در داستان کوتاه «ماهی» ما با رنج‌های دختری آشنا می‌شویم که از سنین کودکی، دختر بودن‌اش او را با دنیای بی‌رحم بیرون آشنا کرد، از زمانی که با «چشم‌های متجاوز» و نگاه‌های لخت و عور مواجه شد، تا زمانی که  مشکلات‌اش بزرگ و بزرگ‌تر شد و دست آخر مانندِ بهمنِ سردِ زمستانی او را دربرگرفت.

«ماهی» شاید برای بسیاری از مخاطبان قابل درک نباشد؛ اما این، دلیل بر دروغی بودن‌اش نیست. «ماهی»های بسیاری بوده‌اند و از یاد رفته‌اند که برای ما حتی به اندازه‌ی انتخاب رنگ شال‌مان اهمیت نداشته‌اند و همیشه با زبان سرزنش‌گر آن‌ها را مورد هجوم قرار داده‌ایم.

نوشتن از امید و نگارش داستان‌های تلخ با پایان خوش، شیرین است. اما در جامعه‌ای که غم و فلاکت بر قشر وسیعی از مردم می‌بارد، نوشتن دردهای موجود در قالب داستان بسیار ارزش‌مندتر است تا تزریق امید مصنوعی‌ و اگر قرار باشد امیدی هم  تزریق شود، باید امیدی وارونه باشد با خواندن حقایق و اوج فاجعه در این سرگذشت‌ها در این گونه داستان‌ها و هنرمند کسی است که بتواند دردهای  پنهان –یا شاید بهتر باشد بنویسم پنهان شده‌ی جامعه را- با هنرمندی‌اش برای دیگران فریاد بزند.

مکالمات و مکانِ داستان، جاذبه‌ی اقلیمی به آن بخشیده است، به طوری که خود را در دلِ شهرهای شمالی حس می‌کنیم. لحظه‌ی تغییر رفتار و تصمیم آدم‌های قصه به خوبی پرداخته شده است و سرانجام، نابودی انگیزه و امید یک انسان، با نابود شدن آن‌چه برایش از جان مایه گذاشته بود.

در داستان پایانی این کتاب که «آپارتمان میدان گل‌ها» نام گرفته است، زوال عقیده را با روایت قصه‌ای متفاوت شاهد هستیم. زوال عقیده‌های سفت و سخت و محکمی که در جریان واقعیت‌های زندگی شکننده شده، تا جایی که کاملا گسسته می‌شود و در پایان هیچ نشانی از شخصیت‌های اولیه نیست.

در پایان، به نویسنده بابت نگارش و چاپ کتاب «ماهی، مینو و دیگران» تبریک می‌گویم و امیدوارم سلامت و تندرست و نویسا باقی بمانند.

  • نویسنده : شمیم مهرزاد
  • منبع خبر : اختصاصی