پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Thursday, 25 April , 2024
  • ترانه از در و دیوار خانه می‌بارد 04 اردیبهشت 1403

    یادداشتی بر «طنین کومه باران» سروده‌ی احمد خویشتن‌دار لنگرودی؛
    ترانه از در و دیوار خانه می‌بارد

    احمد خویشتن‌دار لنگرودی مثل غزل‌هایش ساده و صمیمی و پر احساس، و از شاعران پیشکسوت لنگرود است که هرجا باشد به یاد لنگرود می‌بارد.

آن‌کس که نه آدمی‌ست، گرگ است* 21 اسفند 1402

نگاهی به «آهو» داستان عاشقانه‌ی هادی غلام‌دوست آن‌کس که نه آدمی‌ست، گرگ است*

مرا نمی‌توانید از گهواره‌ام جدا کنید 26 بهمن 1402

درباره‌­ی ادبیات بومی استان کرمانشاه مرا نمی‌توانید از گهواره‌ام جدا کنید

از «صفی‌الله» تا «نیازعلی» ندارد 19 بهمن 1402

نگاهی به «خواب اسب» نوشته‌ی هادی غلام‌دوست از «صفی‌الله» تا «نیازعلی» ندارد

این کاغذِ عزیزِ لعنتی ِ آویزان 17 اسفند 1401
نگاهی به مجموعه‌شعر «دارکوب‌ها راست می‌گفتند» سروده‌ی افشین معشوی، انتشارات یانا 1401

این کاغذِ عزیزِ لعنتی ِ آویزان

کتاب را که ورق می‌زنی، سرشار از کلمات سبز است. سرشار از آب و درخت و پرنده و باران و این موقعیت جغرافیایی شعر معشوری است که با زادگاه‌اش رابطه‌ی نزدیک دارد و حس شعرها را دلپذیر می‌کند.

سفری ذهنی به رنج‌های انباشته شده* 20 بهمن 1401
نقدی بر مجموعه‌داستان «پروازهای عاشقانه» سوسن پیله‌ور

سفری ذهنی به رنج‌های انباشته شده*

استفاده از موضوعات ساده و گاه تکراری زندگی و تبدیل آن‌‌ها به ماجراهایی تاثیر گذار، به کار گیری نوع بیان ساده، نثر گویا و تا حدی بدون زوائد و از همه مهم‌‌تر انتقال دقیق احساسات و هیجانات زندگی و گاهی حتی زنده و واقعی جلوه دادنِ گفت‌وگوها از ویژگی‌های دیگر داستان‌های سوسن پیله ور است.

من چفت‌وبست ریل واگن‌های خسته‌ام 09 بهمن 1401
درباره‌ی مجموعه‌شعر«سفره و سنگ» سروده‌ی بهرام خاراباف

من چفت‌وبست ریل واگن‌های خسته‌ام

شاعر، انسان دردمندی است که از پیرامون خود ایده می‌گیرد و می‌سراید و هر چه غیر این، به خط‌خطی‌هایی می‌ماند که حتی کودک نوخاسته‌یی نیز می‎تواند روی کاغذ سیاه کند.

هیچ‌وقت، هیچ‌داستانی بهترین نیست 09 بهمن 1401
به بهانه‌ی رونمایی کتاب «ما چهار نفر بودیم»

هیچ‌وقت، هیچ‌داستانی بهترین نیست

کافی است به برخی از نویسندگان فقط یک متر زمین بدهید تا آن‌ها در این یک متر زمین چاهی عمیق حفر کنند که شما هر چه بروید به تهِش نمی‌رسید. یعنی می‌آیند در آن محدوده‌ی کوچک، در داستان کوتاه، داستانی می‌نویسند که بسیار عمیق بوده و دارای لایه‌های متفاوتی است.

درد می‌کشد و به یاد می‌آورد 05 بهمن 1401
نگاهی به مجموعه داستان تافی؛ نوشته‌ی حسن هامان

درد می‌کشد و به یاد می‌آورد

«سرِ شب، انبوهی از مهاجرین و مردم بومی، میدان آبپاشی - جارو شده را پر کرده‌اند. نورِ میدان کافی نیست. اما تریبون «شاعر» را خوب نورپردازی کرده‌اند. بعضی از مهاجرین، اول نوبت است که در کشور همسایه و دوست، یکدیگر را می‌بینند.