نگاهی به کتاب «رقص منور» خاطرات مستند سرباز وظیفه «بهروز نیک بین» از جنگ زندگی در بستر مرگ
یادداشتی بر «طنین کومه باران» سرودهی احمد خویشتندار لنگرودی؛ ترانه از در و دیوار خانه میبارد
نگاهی به «آهو» داستان عاشقانهی هادی غلامدوست آنکس که نه آدمیست، گرگ است*
فرم و ساختار مناسبی که پای مضموناش میلنگد
داستانهای این مجموعه موجزند و حوصله سر بر نیستند. ولی پارهای از موضوعات داستان شده منهای فرم و ساختار، از نظر مضمون و محتوا یک جایی (شاید هم چند جا) پایش میلنگد.
دود از کله بلند میشود!
هر تکه از این پازل دلنشین، تلنگریست به ساده اندیشیدن و ساده سرودن در روزگاری که شاعران امروز در هیاهوی فرم و بازیهای زبانی و تعقیدات لفظی و معنوی به قول شاملو: طرح ظریف زیبایی را پیچیده کردهاند.
نوچهپروری، آفت ادبیات امروز
«نوچه پروری، یک آفت است. به چاپلوسی و بیشخصیتی دامن میزند. افرادی تحویل میدهد بیهویت و بیضابطه که میتوانند تناقضها را با وقاحت جمع کنند.»
اینجا مرگ سمبُل نیست*
شاعر در چندین ایپزود، جلوهگری مرگ را از مفهومش بیرون میآورد و میکوشد ناگفتهها و ناشنیدههایی را برای مخاطبش تصویرسازی کند. اینجا مرگ سمبُل نیست، آرمان نیست و قرار نیست مرگ در اتفاق طبیعی خودش به خاک شناخته شود.
سنتهای زبانی غزل کلاسیک با بهرهگیری از زبان امروز
نوعی کهنهگرایی و ارتجاع ادبی در شعر و به ویژه غزل معاصر در حال رخ دادن است و اتفاقا وظیفهی شاعران جوان این است که با این ارتجاع مبارزه کنند، چون هر حرکت رو به عقبی محکوم به شکست و فنا خواهد انجامید؛ به خصوص اگر این حرکت در ادبیات و هنر رخ بدهد.