یکشنبه, ۲ دی , ۱۴۰۳ Sunday, 22 December , 2024
  • شاید برای همیشه گم شده باشم 11 آبان 1403

    نگاهی به تازه‌ترین مجموعه‌شعر «محسن بافکر لیالستانی»
    شاید برای همیشه گم شده باشم

    شاعر در این سروده با قلبی کاردآجین به سرنوشت جوان‌های این مرزو بوم خیره شده است و آن‌ها را به چشم نوه‌هایش می‌بیند، چیزی که شعر اجتماعی سخت به آن نیاز دارد.

زندگی در بستر مرگ 11 مرداد 1403

نگاهی به کتاب  «رقص منور» خاطرات مستند سرباز وظیفه «بهروز نیک بین» از جنگ زندگی در بستر مرگ

مرا دردی‌ست! 24 تیر 1403

تخریب یک خانه‌ی قدیمی دیگر در لنگرود؛ مرا دردی‌ست!

آیا رئیس‌جمهور می تواند  کاری کند؟ 14 تیر 1403

گشت ارشاد، فیلترینگ و اخراج استادان و دانشجویان؛ آیا رئیس‌جمهور می تواند  کاری کند؟

سفری ذهنی به رنج‌های انباشته شده* 20 بهمن 1401
نقدی بر مجموعه‌داستان «پروازهای عاشقانه» سوسن پیله‌ور

سفری ذهنی به رنج‌های انباشته شده*

استفاده از موضوعات ساده و گاه تکراری زندگی و تبدیل آن‌‌ها به ماجراهایی تاثیر گذار، به کار گیری نوع بیان ساده، نثر گویا و تا حدی بدون زوائد و از همه مهم‌‌تر انتقال دقیق احساسات و هیجانات زندگی و گاهی حتی زنده و واقعی جلوه دادنِ گفت‌وگوها از ویژگی‌های دیگر داستان‌های سوسن پیله ور است.

من چفت‌وبست ریل واگن‌های خسته‌ام 09 بهمن 1401
درباره‌ی مجموعه‌شعر«سفره و سنگ» سروده‌ی بهرام خاراباف

من چفت‌وبست ریل واگن‌های خسته‌ام

شاعر، انسان دردمندی است که از پیرامون خود ایده می‌گیرد و می‌سراید و هر چه غیر این، به خط‌خطی‌هایی می‌ماند که حتی کودک نوخاسته‌یی نیز می‎تواند روی کاغذ سیاه کند.

هیچ‌وقت، هیچ‌داستانی بهترین نیست 09 بهمن 1401
به بهانه‌ی رونمایی کتاب «ما چهار نفر بودیم»

هیچ‌وقت، هیچ‌داستانی بهترین نیست

کافی است به برخی از نویسندگان فقط یک متر زمین بدهید تا آن‌ها در این یک متر زمین چاهی عمیق حفر کنند که شما هر چه بروید به تهِش نمی‌رسید. یعنی می‌آیند در آن محدوده‌ی کوچک، در داستان کوتاه، داستانی می‌نویسند که بسیار عمیق بوده و دارای لایه‌های متفاوتی است.

درد می‌کشد و به یاد می‌آورد 05 بهمن 1401
نگاهی به مجموعه داستان تافی؛ نوشته‌ی حسن هامان

درد می‌کشد و به یاد می‌آورد

«سرِ شب، انبوهی از مهاجرین و مردم بومی، میدان آبپاشی - جارو شده را پر کرده‌اند. نورِ میدان کافی نیست. اما تریبون «شاعر» را خوب نورپردازی کرده‌اند. بعضی از مهاجرین، اول نوبت است که در کشور همسایه و دوست، یکدیگر را می‌بینند.

گذری بر رمان «پاییز فصل آخر سال است» 05 بهمن 1401
روایت نسلی با رویاهای بی‌سرانجام

گذری بر رمان «پاییز فصل آخر سال است»

هیچ شخصیتی، قهرمان نیست، هیچ شخصیتی خوب یا بد مطلق نیست، همه عین خودشان هستند. چونان انسان‌هایی عادی و بیرون آمده از دل جامعه.  شاید این واقعی بودن شخصیت‌های داستان است که  بیش از هر چیزی موجب جذابیت بیش‌ از پیش کتاب شده و البته نکته قابل تامل شخصیت مردهای داستان است.