بر ما روا نبود! سوگسرود ِ سال سگ
یک موی صاحب پیکان کهنه، میارزد به تمام هتلهای کیش چرا پیکان سوارها نباید به کیش بروند؟!
نگاهی به مجموعهشعر «دارکوبها راست میگفتند» سرودهی افشین معشوی، انتشارات یانا 1401 این کاغذِ عزیزِ لعنتی ِ آویزان
سفری ذهنی به رنجهای انباشته شده*
استفاده از موضوعات ساده و گاه تکراری زندگی و تبدیل آنها به ماجراهایی تاثیر گذار، به کار گیری نوع بیان ساده، نثر گویا و تا حدی بدون زوائد و از همه مهمتر انتقال دقیق احساسات و هیجانات زندگی و گاهی حتی زنده و واقعی جلوه دادنِ گفتوگوها از ویژگیهای دیگر داستانهای سوسن پیله ور است.
من چفتوبست ریل واگنهای خستهام
شاعر، انسان دردمندی است که از پیرامون خود ایده میگیرد و میسراید و هر چه غیر این، به خطخطیهایی میماند که حتی کودک نوخاستهیی نیز میتواند روی کاغذ سیاه کند.
هیچوقت، هیچداستانی بهترین نیست
کافی است به برخی از نویسندگان فقط یک متر زمین بدهید تا آنها در این یک متر زمین چاهی عمیق حفر کنند که شما هر چه بروید به تهِش نمیرسید. یعنی میآیند در آن محدودهی کوچک، در داستان کوتاه، داستانی مینویسند که بسیار عمیق بوده و دارای لایههای متفاوتی است.
درد میکشد و به یاد میآورد
«سرِ شب، انبوهی از مهاجرین و مردم بومی، میدان آبپاشی - جارو شده را پر کردهاند. نورِ میدان کافی نیست. اما تریبون «شاعر» را خوب نورپردازی کردهاند. بعضی از مهاجرین، اول نوبت است که در کشور همسایه و دوست، یکدیگر را میبینند.
گذری بر رمان «پاییز فصل آخر سال است»
هیچ شخصیتی، قهرمان نیست، هیچ شخصیتی خوب یا بد مطلق نیست، همه عین خودشان هستند. چونان انسانهایی عادی و بیرون آمده از دل جامعه. شاید این واقعی بودن شخصیتهای داستان است که بیش از هر چیزی موجب جذابیت بیش از پیش کتاب شده و البته نکته قابل تامل شخصیت مردهای داستان است.