شنبه, ۲۱ مهر , ۱۴۰۳ Saturday, 12 October , 2024
  • زندگی در بستر مرگ 11 مرداد 1403

    نگاهی به کتاب  «رقص منور» خاطرات مستند سرباز وظیفه «بهروز نیک بین» از جنگ
    زندگی در بستر مرگ

    «چند گلوله با صدای بسیار مرگ‌بار در فاصله‌ی بسیار نزدیک منفجر شد. روزی ده‌ها بار مرگ از کنارمان می‌گذرد، ولی برای ما عادی شده است. گویی از بدو ورود با عادت کردن به این سوت‌های مرگ، مردن عادی شده است! منتظر فرصت بودم تا از تانکر آب برای حمام کردن استفاده کنم.»

مرا دردی‌ست! 24 تیر 1403

تخریب یک خانه‌ی قدیمی دیگر در لنگرود؛ مرا دردی‌ست!

آیا رئیس‌جمهور می تواند  کاری کند؟ 14 تیر 1403

گشت ارشاد، فیلترینگ و اخراج استادان و دانشجویان؛ آیا رئیس‌جمهور می تواند  کاری کند؟

ترانه از در و دیوار خانه می‌بارد 04 اردیبهشت 1403
یادداشتی بر «طنین کومه باران» سروده‌ی احمد خویشتن‌دار لنگرودی؛

ترانه از در و دیوار خانه می‌بارد

احمد خویشتن‌دار لنگرودی مثل غزل‌هایش ساده و صمیمی و پر احساس، و از شاعران پیشکسوت لنگرود است که هرجا باشد به یاد لنگرود می‌بارد.

آن‌کس که نه آدمی‌ست، گرگ است* 21 اسفند 1402
نگاهی به «آهو» داستان عاشقانه‌ی هادی غلام‌دوست

آن‌کس که نه آدمی‌ست، گرگ است*

«آهو» قرار بود داستانی عاشقانه باشد و عشق در فرهنگ‌های مختلف «دوست داشتن به حد افراط، شیفتگی، دلدادگی، دلبستگی و دوستی مفرط» معنا شده است، و از این منظر؛ بن‌مایه‌ی داستان تازه‌ی این نویسنده‌ی لاهیجانی «عاشقانه» است؛ اما...

مرا نمی‌توانید از گهواره‌ام جدا کنید 26 بهمن 1402
درباره‌­ی ادبیات بومی استان کرمانشاه

مرا نمی‌توانید از گهواره‌ام جدا کنید

هویتِ قومی در مسیرِ تحولاتِ فرهنگی، اجتماعی،...دستخوش تغییر می­شود. اگر چشم­ نگرانی بر پویه­ی مدامِ فرهنگیِ یک قوم داشته باشیم، حاصلِ تحول می­تواند، بالندگی باشد.

از «صفی‌الله» تا «نیازعلی» ندارد 19 بهمن 1402
نگاهی به «خواب اسب» نوشته‌ی هادی غلام‌دوست

از «صفی‌الله» تا «نیازعلی» ندارد

از مزایای قلم هادی غلام‌دوست یکی هم این است که با ادبیات بومی گیلان بسیار آشناست و لازم به ذکر نیست که او چندین اثر ارزشمند در حوزه‌ی فولکلور گیلان و زنجان منتشر کرده است و این پژوهش دیرین در حوزه‌ی فولکلور دو استان گیلان و زنجان، در جای جای داستان‌ها به شیرین‌تر شدن روایت‌ها کمک کرده است.

در کوچه باد می‌آید 08 بهمن 1402
تحلیلی بر دو داستان کوتاه از « کتاب همه داستان های من» نوشته ی مهناز رضایی

در کوچه باد می‌آید

پنهان کردن نام شخصیت های داستان خاصه در داستان کوتاه امری رایج است، اما به نظر می رسد خانم رضایی عمدی در این مساله داشته است زیرا  اسامی در یک داستان می توانند گاهی ذهنیت درست یا نادرستی در اندیشه ی مخاطب ایجاد کنند و این امر بالطبع در اینجا نیز ممکن بود اتفاق بیفتد.