یادداشتی بر «طنین کومه باران» سرودهی احمد خویشتندار لنگرودی؛ ترانه از در و دیوار خانه میبارد
نگاهی به «آهو» داستان عاشقانهی هادی غلامدوست آنکس که نه آدمیست، گرگ است*
دربارهی ادبیات بومی استان کرمانشاه مرا نمیتوانید از گهوارهام جدا کنید
ورزشکار ایرانی میتواند
ناکارایی مدیریتی و نبود پارامترهای حرفهای در فوتبال کشورمان، واقعیتی است غیرقابل انکار اما وجود ظرفیت بیپایان استعداد را نمی توان به محاق فراموشی سپرد و این آیتم را برگ برنده قلمداد نکرد.
پیشتر یا پیشتر؟
تردید بر سر جدانویسی «تر» از «پیش» روا نیست و طبق قاعدۀ کلی مصوب فرهنگستان، صورت «پیشتر» مرجح است.
سپیدرود را به هر تازه از راه رسیدهیی نسپارید
حالا که بحث انتقال مالکیت «سپیدرود» داغ است، یک بار برای همیشه مدیرکل ادارهی ورزش و جوانان و همهی آنها که به سرنوشت تیمهای گیلانی علاقهمندند؛ جای تحویل تیم به خریدارانی که «اهلیتشان» هرگز «در واقعیت» احراز نمیشود؛ سپیدرود را به صورت واقعی به «شخصی حقیقی» که دارای تمکن باشد؛ تحویل بدهند تا وی آنگونه که باید و شاید در خصوص ادارهی باشگاه، خرید بازیکن و حضور در رقابتهای آتی تصمیمگیری کند.
گرانی بیداد می کند، «شاسی بلند»تان آرزوست؟!
این روزها که جامعه از مشقت پیدرپی مینالد؛ نمایندگان ملت برای امیال شخصی؛ خود را در مجلس به چانهزنیهای موردی معطل میکنند و بهآسانی کلید «خبرسازی» را به دوست و دشمن میدهند.
سلام آقا مجید
ما با تو روزهای بد و خوب زیادی دیدیم، حتی همان وقت که یک پنالتی حساس را «گمانم» مقابل اکباتان اوج گرفته با «احمد حاجعلیگل» از دست دادی و توی بغل «منصورخان» گریه کردی و از تونل زیر نورافکن وارد رختکن شدی!