نگاهی به «آهو» داستان عاشقانهی هادی غلامدوست آنکس که نه آدمیست، گرگ است*
دربارهی ادبیات بومی استان کرمانشاه مرا نمیتوانید از گهوارهام جدا کنید
نگاهی به «خواب اسب» نوشتهی هادی غلامدوست از «صفیالله» تا «نیازعلی» ندارد
«سوشیال مدیا» اسب تروای ادبیات گیلکی
چیزی که مسلم است، هیچ شاعری در فوران شعری خود نمیگوید که این طوفان کلماتی که به ذهنم حمله کرده است را در غزل بنویسم یا رباعی یا نو و فرانو و سایر قالبهای موجود شعر، که اگر این کار را انجام دهد؛ آسیب جدی به زبان شعری شاعر و نوع ارائهی موضوع شعری اوست
نقدی بر کتاب «سرخی بعد از سحرگه» نوشتهی مهناز رضایی
«به آشپزخانه می روم، در یخچال را باز می کنم و می بندم. به هال برمی گردم.خودم هم نمی دانم چه می خواهم. می نشینم روی مبل، خیز بر می دارم سمت پنجره و باز سرجایم می نشینم.یعنی کجا مانده مادر؟ خودش نیست اما از فکرم بیرون نمی رود.بیرون نمی رود که آرام بگیرم...»
بازیهای زبانی در تعامل با اندیشه و احساس*
«زبان» در این مجموعه به عنوان نقطهی مرکزی و محوری شعر، بارها در کلیت کتاب دچار دگرديسي و شكلپذيريهاي متنوعی میشود. گاه عروج ميكند و گاه تقليل مييابد، اما فرايند توسعه و تقليل آن، بيانگر اين مفهوم نيست كه شعر به تنهايي بار زبان را به دوش ميكشد.
باید به دردهای نهفته زیرِ پوستِ شهر گریست
«افشین معشوری» را –شاید- پیش از خواندن «داستان ماهی» اینهمه آشنا به مسایل و اندوهان نهفته در سطح و عمق جامعه نمیدانستم. صرف نظر از همهی اینها به اندازهی وسیع گفتوگوها و دیالوگهای این قصهی پرغصه که نوعی تراژدی است نیز باید اشاره داشت و به خالق آن آفرین گفت.
«ماهی، مینو و دیگران» بازتاب بیروتوش جامعهی ماست
«قهوهخانهی ممتقی» الگویی از تجمعات روشنفکری است که در آن هر کسی ناماش را منتقد ادبی میگذارد و در غیاب هنرمندان شروع میکنند به ترور شخصیت دیگران و در باریکترین مسئلهی شخصی او ریز میشوند، نکته میگیرند و میخندند.