نگاهی به «آهو» داستان عاشقانهی هادی غلامدوست آنکس که نه آدمیست، گرگ است*
دربارهی ادبیات بومی استان کرمانشاه مرا نمیتوانید از گهوارهام جدا کنید
نگاهی به «خواب اسب» نوشتهی هادی غلامدوست از «صفیالله» تا «نیازعلی» ندارد
در کوچه باد میآید
پنهان کردن نام شخصیت های داستان خاصه در داستان کوتاه امری رایج است، اما به نظر می رسد خانم رضایی عمدی در این مساله داشته است زیرا اسامی در یک داستان می توانند گاهی ذهنیت درست یا نادرستی در اندیشه ی مخاطب ایجاد کنند و این امر بالطبع در اینجا نیز ممکن بود اتفاق بیفتد.
یکی حال مرا بعد از تو در اینجا نمیپرسد
هر شعری اگر از تصاویر و نشانه ها فاصله بگیرد به شعار تبدیل می شود .این مهم در شعر فریبا نجفی با وسواس خاصی و به زیبایی خوش نشسته است.
آنومی از جهانسوم میآید
آنومی حالا در سرزمین بزرگاندازهها شکل و شمایل یک بزرگاندازه را یافته و اگرچه مثل آنها راه میرود، میخوابد، به پارتی دعوت میشود و... ؛ اما سر از مناسبات آنها درنمیآورد و دست آخر عاشق میشود و این عشق؛ غصهیی کنج دل دخترک لولیتایی میاندازد که میکوشد راهی پیدا کند تا معشوق را از کف ندهد.
فرم و ساختار مناسبی که پای مضموناش میلنگد
داستانهای این مجموعه موجزند و حوصله سر بر نیستند. ولی پارهای از موضوعات داستان شده منهای فرم و ساختار، از نظر مضمون و محتوا یک جایی (شاید هم چند جا) پایش میلنگد.
دود از کله بلند میشود!
هر تکه از این پازل دلنشین، تلنگریست به ساده اندیشیدن و ساده سرودن در روزگاری که شاعران امروز در هیاهوی فرم و بازیهای زبانی و تعقیدات لفظی و معنوی به قول شاملو: طرح ظریف زیبایی را پیچیده کردهاند.