جمعه, ۷ دی , ۱۴۰۳ Friday, 27 December , 2024
  • شاید برای همیشه گم شده باشم 11 آبان 1403

    نگاهی به تازه‌ترین مجموعه‌شعر «محسن بافکر لیالستانی»
    شاید برای همیشه گم شده باشم

    شاعر در این سروده با قلبی کاردآجین به سرنوشت جوان‌های این مرزو بوم خیره شده است و آن‌ها را به چشم نوه‌هایش می‌بیند، چیزی که شعر اجتماعی سخت به آن نیاز دارد.

زندگی در بستر مرگ 11 مرداد 1403

نگاهی به کتاب  «رقص منور» خاطرات مستند سرباز وظیفه «بهروز نیک بین» از جنگ زندگی در بستر مرگ

ترانه از در و دیوار خانه می‌بارد 04 اردیبهشت 1403

یادداشتی بر «طنین کومه باران» سروده‌ی احمد خویشتن‌دار لنگرودی؛ ترانه از در و دیوار خانه می‌بارد

آن‌کس که نه آدمی‌ست، گرگ است* 21 اسفند 1402

نگاهی به «آهو» داستان عاشقانه‌ی هادی غلام‌دوست آن‌کس که نه آدمی‌ست، گرگ است*

واسازی گیلکی در فارسی 26 تیر 1399
زبان‌ورزی واژگان بومی، مثل‌ها و متل‌ها در رمان «بند محکومین»

واسازی گیلکی در فارسی

«شب‌هایی که بعدازظهرش ملاقات بود و چپ بچه‌ها پر، از دولتی‌شان چیزی می‌رسید دخل و خرج را کله به کله بیاورم. در عوض می‌خواستند حالی بدهم به جمع. همه نشسته سر تخت‌ها، چای کنارشان، سیگار دست‌شان، رو به من فتوا می‌دادند: برو در پوست خلق‌الله بند محکومین. بعد مثل آهنگ درخواستی، نام زندانیان را می‌بردند. من حکایت یکی یکی‌شان را دقیق با ادا و زبان و صدای خودشان تعریف می‌کردم.

14 تیر 1399
به بهانه‌ی 14 تیر روز قلم

انسان امروز از احساس زندگی تهی است

انسان امروز با همه‌ی پیشرفت‌های اجتماعی و اقتصادی و نظامی، از احساس زندگی تهی است، دردی که بشریت امروز را بیش‌تر از گذشته به پرتگاه سقوط نزدیک کرده است.

با این همه گوسفند مرا قربانی می‌کنند 24 خرداد 1399
نگاهی به «صحافی باران» سروده‌ی آرش دل‌آور

با این همه گوسفند مرا قربانی می‌کنند

آرش دل‌آور البته تنها به جهان موجود بسنده نکرده و در بخش شعرهای کوتاه کتاب صحافی باران، جهان ممکن را نیز به چالش کشیده است

غرق شده‌ام در این حماقت کبود 10 خرداد 1399
نقد محسن آریاپاد بر مجموعه‌شعر ترانه‌یی برای ماه‌منیر

غرق شده‌ام در این حماقت کبود

خوانش و مکث واکاوانه بر همه‌ی شعرهای معشوری در این مجموعه، بر ذهنِ نگارنده‌ی این سطور، هرگونه وابستگیِ مانیفستی‌اش را به جنبشِ‌های شعریِ شناسه‌مند، رد می‌کند و با این‌که گرایشِ فرمیک به ساختارِ شعرِ «موج‌ناب» دارد؛ اما در درون‌مایه‌ی شعرهایش، استفاده‌ی ابزاری از فکر دیده نمی‌شود، چون آفرینه‌هایش، تراوشِ اساس‌مندِ ذهنیت و تفکر اوست، نه ابزار اندیشه‌اش.

عاشقانه‌هایی که می‌خندند/آفرینه‌ی فرامرز محمدی‌پور 30 اردیبهشت 1399
چکیده‌ای از درنگ بر مجموعه‌ی شعر سپیدِ

عاشقانه‌هایی که می‌خندند/آفرینه‌ی فرامرز محمدی‌پور

برآیندِ نگرشِ کلی بر آفرینه‌های این شاعر، نشان می‌دهد که پدیده‌ی "زیبایی‌شناختیِ" ذاتیِ محمدی‌پور، که نشات‌گرفته از تراوش‌های ناشی از  خردورزی‌های پی‌گیرِ مطالعاتیِ اوست، پیوسته او را یاری می‌دهد تا ضمنِ جلوه‌بخشی به ساخت‌واره‌ی سروده‌هایش، معنابخشیِ چندوجهی را تثبیت کند