شنبه, ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Saturday, 4 May , 2024
  • از «صفی‌الله» تا «نیازعلی» ندارد 19 بهمن 1402

    نگاهی به «خواب اسب» نوشته‌ی هادی غلام‌دوست
    از «صفی‌الله» تا «نیازعلی» ندارد

    از مزایای قلم هادی غلام‌دوست یکی هم این است که با ادبیات بومی گیلان بسیار آشناست و لازم به ذکر نیست که او چندین اثر ارزشمند در حوزه‌ی فولکلور گیلان و زنجان منتشر کرده است و این پژوهش دیرین در حوزه‌ی فولکلور دو استان گیلان و زنجان، در جای جای داستان‌ها به شیرین‌تر شدن روایت‌ها کمک کرده است.

یکی حال مرا بعد از تو در این‌جا نمی‌پرسد 02 بهمن 1402

نقدی بر مجموعه‌ی غزل پیغمبر نام آشنا ، سروده‌ی فریبا نجفی یکی حال مرا بعد از تو در این‌جا نمی‌پرسد

فرم و ساختار مناسبی که پای مضمون‌اش می‌لنگد 21 تیر 1402

نگاهی به مجموعه‌داستان این‌خواب‌ها نمی‌گذارند، نوشته‌ی افشین معشوری فرم و ساختار مناسبی که پای مضمون‌اش می‌لنگد

نخستین رمان نویس گیلان چه کسی بود؟ 02 دی 1401

خان گیلان، رمان محمدعلی صفاری؛ نخستین رمان نویس گیلان چه کسی بود؟

نقره‌ریز روشنایی منتشر شد 27 مرداد 1399
اثر تازه‌یی از فرامرز محمدی‌پور؛

نقره‌ریز روشنایی منتشر شد

نقره‌ریز روشنایی اثر تازه‌ی فرامرز محمدی‌پور شاعر لنگرودی منتشر شد.

از بی‌مرزی عشق تا فرامرزی شعر 03 مرداد 1399
یادداشتی بر مجموعه شعر «باران را به خانه می برم» سروده‌ی فرامرز محمدی‌پور

از بی‌مرزی عشق تا فرامرزی شعر

عشق يك وديعه‌ی الهي است، امانتي الهي كه خدا فقط بر دوش آدمي نهاده است و از این منظر، دليل آفرينش هستي، عشق است و اساس هستي، عشق است.

۱۱ عنوان کتاب در دست انتشار داریم 02 مرداد 1399
مدیر انتشارت آوای‌غزل لنگرود اعلام کرد؛

۱۱ عنوان کتاب در دست انتشار داریم

مدیر انتشارات آوای‌غزل از انتشار 11 عنوان کتاب توسط این انتشارات در روزهای آینده خبر داد.

بوی نوشتن 31 تیر 1399
نقدی بر بوی برف نوشته ی شهلا شهابیان

بوی نوشتن

کمی بعد کامیون ها از راه می رسند. سه کامیون یشمی رنگ پر از سالدات روس. افسری پیاده می شود. به اشاره دستش سرباز ایرانی نگهبان ساختمان شهرداری رشت جلو می دود. دیلماج از زبان افسر روس می گوید سرباز تفنگش را تحویل بدهد. سرباز ناباور نگاه می کند." تاواریش ما سالدات پادشاه! "افسر روس عصبانی می شود. فریاد می کشد. دستور می دهد. عزیزه جان نه ساله می ترسد.

واسازی گیلکی در فارسی 26 تیر 1399
زبان‌ورزی واژگان بومی، مثل‌ها و متل‌ها در رمان «بند محکومین»

واسازی گیلکی در فارسی

«شب‌هایی که بعدازظهرش ملاقات بود و چپ بچه‌ها پر، از دولتی‌شان چیزی می‌رسید دخل و خرج را کله به کله بیاورم. در عوض می‌خواستند حالی بدهم به جمع. همه نشسته سر تخت‌ها، چای کنارشان، سیگار دست‌شان، رو به من فتوا می‌دادند: برو در پوست خلق‌الله بند محکومین. بعد مثل آهنگ درخواستی، نام زندانیان را می‌بردند. من حکایت یکی یکی‌شان را دقیق با ادا و زبان و صدای خودشان تعریف می‌کردم.