نگاهی به «آهو» داستان عاشقانهی هادی غلامدوست آنکس که نه آدمیست، گرگ است*
دربارهی ادبیات بومی استان کرمانشاه مرا نمیتوانید از گهوارهام جدا کنید
نگاهی به «خواب اسب» نوشتهی هادی غلامدوست از «صفیالله» تا «نیازعلی» ندارد
آشپز چه کسی است؟
وقتی این نشست ها را با مصاحبههای مربیان خارج از ایران به ویژه در لیگبرتر انگلیس مقایسه میکنیم به نظر میرسد ما به شدت دچار ضعف واژگان و آشنایی با ادبیات فارسی و حتی سادهترین مفاهیم هستیم.
شامار همیشه بیدار است
«شامار» همیشه بیدار است و بیدریغ میبخشد باران و مهربانی را. او آسمان را به زمین میدوزد...
رشت سالهاست سرفه میکند
در پارکشهر رشت نشسته بودم. صدای پرندگان و خشخش برگها زیر پای عابران و فریاد شادی کودکان همه جا را پر کرده بود. در میان آن همه زیبایی بوی رودخانه اما چه بد بود...
دلم برای شهر کودکیام تنگ میشد
اتوبوس تهران- رشت هر چه به رشت نزدیکتر می شد، دلتنگی من برای رشت شدت میگرفت. به روزهایی که به اجبار شرایط از این شهر دور بودهام، فکر میکردم. همین حس را همه روزهایی که در خیابانهای پایتخت راه میرفتم نیز داشتم، جای خالی رشت و دوری ازخانه...
استقلال به ایران برنگردد!
استقلال و شهرخودرو نشان دادند که حق با یوهان کرایف بود:« «چرا نمیتوانید یک تیم ثروتمند را شکست دهید؟ من که هیچگاه ندیدهام یک کیسه پول گلزنی کند.»