کمکمربی شمسآذر: موسیمانه برای فصل بعد برنامهریزی کند حسین کاظمی: قلعهنویی با کدام جوان تغییر نسل بدهد؟
روزی روزگاری «خاله لیلا» «ژاله علو» درگذشت
محدودهی جشن تولد ملودی
سروکلهی پیر مردی با راه رفتن الاکلنگی در سرازیری پیداشده بود. با هر قدمی که برمیداشت انگار ذره ذره زندگی را مزه مزه میکرد. کلاه دستباف سرش بود. پیرمرد به چراغ راهنمایی رسیده بود. جلو و عقب میرفت و کانتینر را ورانداز می کرد. گفت: «میخوام برم لیالستان. میخوام سوار مینیبوس بشم.»
راهاندازی بیمارستان لنگرود را جدی بگیرید
نخستین و عمدهترین مطالبهی فوریِ امروز مردم لنگرود و حومه سامانبخشی به وضعیت «بیمارستان نوساز لنگرود» است که به گواه آرشیو «دوهفتهنامهی خردورز» معاون وزیر راه در سال 1395 وعده داده بود «بیمارستان 133 تختخوابی لنگرود تا پایان سال مالی 1395 افتتاح خواهد شد»
کاش دونالد ترامپ بار هستی را میخواند
کوندرا شاهد اصلاحات در حزب کمونیست چکسلواکی بود. او در هفده سالگی وارد حزب کمونیست میشود و در سال 1968 که دقیقا 44 سال سن دارد با این مواجه میشود که دوبچک را میبرند، چهار روز در اوکراین نگه میدارند و پس از چهار روز دوبچکی که اصلاحگر است به ناآگاه خشنترین فرد کشور میشود.
دل و دماغی برای کتابخوانی نداریم!
اگر کتاب گران است، اگر دولت برایش مهم نیست، کتابخانهی عمومی شهر میتوانند به زندگیمان نشاط بدهند.
عظیم حراجیفروش
وقتی میخواست که از کنار پیشخوان دکان ابوالقاسم پنیر فروش بگذرد، پنیر خیکی و زیتونهای تازه وارد شده رودبار چشمش را به خود گرفت، وسوسه خرید پنیر خیکی و زیتون میخکوبش کرد. وقتی بسته پنیر و زیتون را گرفت، سری هم به دکان شُکرگزار زد و یک کیلو گردو خرید تا اهل و عیالش شبی را با زیتون پرورده، پنیر خیکی و نان سنگک آعیسی ارشاد بگذرانند.