دل و دماغی برای کتاب‌خوانی نداریم!
دل و دماغی برای کتاب‌خوانی نداریم!
اگر کتاب گران است، اگر دولت برایش مهم نیست، کتاب‌خانه‌ی عمومی شهر می‌توانند به زندگی‌مان نشاط بدهند.

فرامرز محمدی پور
فرامرز محمدی پور
شاعر وروزنامه نگار
همگی بر این باوریم در ایران «کتاب و کتاب‌خوانی» رشد مثبتی ندارد، مردم کتاب نمی‌خوانند، الفتی با کتاب ندارند. وقتی می‌پرسید چرا کتاب نمی‌خوانند؛ دلایلی می‌آورندکه توجیه منطقی ندارد.

از دانش‌آموزان یک مدرسه‌ی غیردولتی می‌خواهم جلسه‌ی بعد کتابی همراه بیاورند تا «فیش نویسی» را یادشان بدهم، قریب به اتفاق‌شان می‌گویند «ما در خانه کتاب غیردرسی نداریم.»

مغزم سوت می‌کشد. این فاجعه‌ی بزرگی است و به راستی از ماست که بر ماست. خودمان نمی‌خواهیم. سال‌هاست فقط شعار می‌دهیم «دل و دماغی برای کتاب‌خوانی نیست» فرقی نمی‌کند از چه صنف و طایفه‌یی باشید. این روزها شاعرها هم کتاب نمی‌خوانند. معلم نیز کتاب نمی‌خواند. نویسنده هم کتاب نمی‌خواند و…

همه را گردن مادیات می‌اندازیم که کتاب گران است. اصلا دولت دوست ندارد ما کتاب بخوانیم، به قول قدیمی‌ها چون «مغزمون باز می‌شه»

باشد قبول، ما هم می دانیم از دولت هیچ انتظاری نیست. کاغذ روز به روز گران‌تر می‌شود. ناشران به بن‌بست رسیده‌اند. مطبوعات گله‌مند اصلی‌اند و فضای مجازی برنده است.

با این همه، این‌ها دلیل نمی‌شود «کتاب و کتاب‌خوانی» را از برنامه‌ی زندگی‌مان حذف کنیم. اگر کتاب گران است، اگر دولت برایش مهم نیست، کتاب‌خانه‌ی عمومی شهر می‌توانند به زندگی‌مان نشاط بدهند.

باید بخوانیم، زیرا همین انرژی مثبت کتاب‌خوانی باعث زدودن فقر فرهنگی می‌شود، زیرا آمار نشان داده است بسیاری از آسیب‌های اجتماعی روزمره، ناشی از تصمیم‌گیری‌های عجولانه‌ی احساسی بدون تفکر و تعقل است که پیش‌آمدهای زشت و ناگواری را رقم می‌زند.

در یک نگاه کلی می‌توان دریافت «کسی کتاب نمی‌خواند» و در کتاب‌خانه‌های عمومی نیز بیش‌تر، دانشجویان بنا بر ضرورت مراجعه می‌کنند و ساعت‌هایی را به مطالعه‌ی اختصاصی می‌پردازند؛ همین و بس!

به قول ظریفی «اقتصاد مسئله‌ی روز است، همه را به خود مشغول کرده، حتی آموزگاران نیز فقط در حد کتب درسی و رشته‌یی که تدریس می‌کنند، روزگار معلمی را می‌گذرانند.»

اغلبِ مسئولان نیز کتاب نمی‌خوانند. اصلا می‌گویند فرصت مطالعه نداریم. زهی خیال باطل! اصل مدیریت، داشتن دانش و آگاهی روز است. در تصمیم‌گیری مانده‌اند و حتی دو خط نامه‌ی اداری را «غلط غلوط» به ارباب‌رجوع تحویل می‌دهند و فقط عنوان «کارشناسی و کارشناسی ارشد و…» را با خود یدک می‌کشند.

  • نویسنده : فرامرز محمدی پور
  • منبع خبر : دوهفته نامه خردورز، شماره 90