عباس گلستانی
اگر قرار باشد که برای تغییر خط در زبان گیلکی پژوهشی شکل بگیرد تا بر اساس آن، این تغییر روی دهد، طبیعی است که ویژگیهای مثبت و منفی برون و درون زبان ارزیابی شود، چه بسا که پس از آن اصلا نیازی به تغییر خط نباشد، مگر در حد اصلاح که آن نیز دیرزمانی در حال وقوع است و هر بار با کاهش یا افزایش علایمی تلاش میشود تا به روانخوانی و رواننویسی زبان گیلکی منتهی شود.
اما آنچه که تاکنون اتفاق افتاده، بیشتر در حوزهی عمل بوده است تا اندیشه که بتوان به غلط یا درست بر آن تکیه نمود و اگر خلاف این باشد، این نادانی را از بی اطلاعیِ نگارندهی این متن تلقی کنید، ولی این کاستیها در پژوهش را نمیتوان فقط در بیتفاوتیِ متولیان بی اجر و مواجب و علاقهمند به زبان گیلکی دانست، چرا که دولت به عنوان متصدیِ امور، برنامههای خود را توسط نمایندگان خودی اعمال میکند و برنامههای پیشنهادیِ ظاهرا غیر خود، مانند آموزش زبان گیلکی در مدارس ودانشگاه را رد میکند. به این ترتیب طبیعی است که کارها به طور غیرطبیعی بر مداری بچرخد که امور بین دو نیروی مرکز و گریز از مرکز معلق بماند و هر نسلی همان مشکلی را به دوش بکشد که نسلهای قبل متحمل آن بودهاند.
خط و زبان، فقط به پاسبان نیاز ندارد، در کنار آن نیاز به خلاقیتی دارد که مهندسی زبان و خط را بطلبد و اگر به جز این باشد؛ مطمئنا همان طور نخواهد بود که تاکنون بوده است، بلکه بدتر از آن نیز خواهد شد.
در این مورد به همسایهی ایران، کشور ترکیه میتوان اشاره کرد که تحت تأثیر شرایط به هر دلیل، منجر به تغییر خط در آن کشور شد، وگرنه ناسازگاریِ خط با زبان، خط و زبان با دگرگونیهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی پدیدهای مشکل ساز میشد که کجداروُمریز به عمر خود ادامه میداد.
پیشنهاد انتخاب خط به جهت سازگاری با نوع زبان و راحتیِ خوانش هم در حوزهی نوشتاری و هم در حوزهی خوانداری، میتواند پیشنهاد بهجا وشایستهیی باشد، اگر با اندیشگی و تحلیل همراه گردد.
.
*چکیدهیی از مقالهی «خط در زبان گیلکی» به قلم نگارندهدر این باره بخوانید:
- نویسنده : عباس گلستانی