شرحی بر این «همگان»
شرحی بر این «همگان»
«آقای مسئول؛ نگاه به ساز و رقص و آواز ما نکنید؛ از داخل پوسیده‌ایم، فکری به حال معضلات اقتصادی، اجتماعی و... بکنید.»

صادق بوقی + صادق رشتی

تیترما- افشین معشوری / نمی‌دانم کجا خوانده‌ یا شنیده‌ام که در جامعه‌ی اسپانیایی‌زبان، وقتی خیلی ناراحت‌اند، هم‌اندازه‌ی زمان‌هایی که شادند، گیتار دست می‌گیرند، می‌نوازند، می‌خوانند و می‌رقصند.

البته اگر هم یادم بیاید، چندان مهم نیست؛ اما به‌سبب رویداد اخیر رشت -که مرد سال‌مند گیلانی در بازار ماهی‌فروشان رشت به‌سبک تهییج استادیومی سبب شادی ره‌گذران می‌شود- به یاد آوردم که اساسا و الزاما نواختن و خواندن و رقصیدن به معنای شادی نیست؛ اما همین حرکت که از منظر جامعه‌شناختی «همگان» نامیده می‌شود؛ باید کسانی را در سطوح تصمیم‌گیر جامعه به فکر فرو برده باشد.

در جامعه‌شناسی بر خلاف علوم‌سیاسی؛ همگان، عامّه یا جماعت ناهمجا (Noncontiguous Crowd) جمعی است، کم‌تجانس مرکب از افرادی که معمولاً در یک‌جا گرد نمی‌آیند؛ ولی به‌سبب مصالح مشترک خود، با یکدیگر ارتباط پیدا می‌کنند و موجد عقیده‌ی عمومی (Public Opinion) و وفاق عمومی (Public Consensus) می‌شوند.

پس از وایرال شدن کلیپ‌های اولیه، تنها همان کلیپ‌ها در صفحات دیگر به‌اشتراک گذاشته می‌شد؛ اما آن‌چه در این یادداشت کوتاه مایل به اشاره‌ی آن هستم، این‌که پس از «برخورد با صفحات منتشرکننده و به روایتی با کسبه و مرد گیلانی» ریمیکس‌های فراوانی از سراسر کشور و گاهی از ایرانی‌های سراسر جهان در حال انتشار است که «این هم‌ذات‌پنداری و این یگانگی» در انتشار به اشکال گوناگون از فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌های ایرانی، نشان‌دهنده‌ی هم‌بستگی جمع بزرگی از افراد، یا همان «همگان» مورد بحث است.

 

حال، این‌که در سطح مدیران تصمیم‌گیرنده کسی پیدا شود و جای برخوردهای قهرآمیز و پاک کردن صورت‌مسئله فکری اساسی کند یا نه را آینده نشان خواهد داد؛ اما در رویداد اخیر، برای چند دهمین یا چند صدمین بار است که این «جمع نامجاور هم‌سان» دارد با زبان بی‌زبانی می‌گوید:

 

«آقای مسئول؛ نگاه به ساز و رقص و آواز ما نکنید؛ از داخل پوسیده‌ایم، فکری به حال معضلات اقتصادی، اجتماعی و… بکنید.»

 

کاش کسی پیدا شود صدای خرد شدن کمر جامعه زیر باز مشکلات اقتصادی را بشنود و جای شعار، فکری برای معیشت کند.

  • نویسنده : افشین معشوری
  • منبع خبر : اختصاصی