آن‌پدر و این‌پسر
آن‌پدر و این‌پسر
آدم‌ها فارغ از هنرشان آدم‌اند؛ ممکن است روزی هم توی خیابان دماغ‌شان بخارد و دستمال‌کاغذی در دسترس نباشد.

افشین معشوری / پدر است دیگر، ناگهان وقتی کارنامه به دست به‌خانه می‌رسد؛ می‌تواند خشم درس‌نخواندن فرزند را روی «قلم نقشه‌کشی گران‌قیمت روترینگ، دوربین عکاسی، ماشین‌حساب و …» خالی کند و در آخر هم بگوید دیگر حق نداری فوتبال بازی‌کنی و به انجمن خوشنویسان بروی!

می‌تواند عباس‌وار، کیارستمی دیگری را جلوی دوربین بنشاند و از او کلوزآپ بگیرد و سرزنش‌اش کند و اگر کبودی گونه‌ی سمت راست بهمن را در فیلم اثر نوازش پدرانه بدانیم؛ باید گفت که فارغ از فیلم‌ساز بودن یا عامی بودن پدرها همیشه پدرند و تفاوتی نیست در کدام جایگاه اجتماعی حضور دارند.

سال ضبط اپیزود دبیرستانی بودن بهمن کیارستمی مصادف است با وقتی که عباس کیارستمی را در مغازه‌ی دوستی در سوپورآباد شمیران (شهید اشکستان‌پور) که حالا توی بلوار اندرزگو گم شده است، دیدم و با او ساعتی درباره‌ی “ده” صحبت کردیم.

آن‌ها که آن حوالی زندگی می‌کردند، گاهی وقتی ایران بود و فیلم نمی‌ساخت او را می‌دیدند که دمپایی چرمی راحتی به‌پا دارد و توی سوپورآباد، چیذر، کوچه‌پارس و پارک_قیطریه دنیا را از پشت همان عینک معروف‌اش می‌بیند و قدم می‌زند.

این‌ها را نوشتم تا بگویم آدم‌ها فارغ از هنرشان آدم‌اند؛ ممکن است روزی هم توی خیابان دماغ‌شان بخارد و دستمال‌کاغذی در دسترس نباشد.

آن‌چه کیارستمی کوچک به‌عنوان فیلم عرضه کرده است اگرچه در بحث شخصیت پدر مهم است؛ اما یک کالای هنری نیست، مستندنگاری پسری است که اگر پدر نبود شاید الان باید مانند بسیاری از آن‌ها که سرپل تجریش دست‌فروشی می‌کنند هر دقیقه دغدغه‌ی فرار از دست ماموران سدمعبر می‌داشت.

با این همه؛ بهمن کیارستمی را درک می‌کنم و اتفاقا با او هم‌ذات‌پنداری هم دارم، زیرا همان‌طور که در ابتدای نوشته‌ام آمده است، پدرهای ما به‌قول شاعر:

چنان‌که پرورشم می‌دهند، می‌رویم

در دهه‌هایی آموزش دیده‌اند که هنوز مدرنیته به شکل کنونی همگانی نشده بود و اگر بپذیریم هم‌اکنون نیز جامعه‌ی ما دوران گذار را می‌گذراند؛ بر کیارستمی و پدران دیگر ایراد چندانی وارد نیست، زیرا آن‌گونه روییده‌اند که پرورش‌شان داده‌اند.

نکته‌ی آخر این‌که لگد بر مرده زدن شاید چندصباحی آدم را روی آنتن بیاورد و یا محبوب شبکه‌ها کند؛ اما چیزی به وجهه‌ی هنری کسی از جمله بهمن‌ کیارستمی نمی‌افزاید، همان‌گونه که مانیا اکبری و فرزندش با بالارفتن از دیوار کیارستمی بزرگ نشدند.

عباس کیارستمی و کارنامه‌اش تغییرکردنی نیست و با همه‌ی نقاط قوت و ضعف هنری و شخصی‌اش همانی است که بود.

  • نویسنده : افشین معشوری
  • منبع خبر : اختصاصی