مهرداد خدیر- درباره ترور آبسرد و طی همین کمتر از ۲۴ ساعت، هم پیام های متعددی صادر شده که در غالب آنها، قالب اصلی همان است که در این گونه رخدادهای تلخ گفته می شود و خصوصا تاکید بر انتقام و شناسایی عوامل و آمران صورت می پذیرد و هم برخی در پی متهم کردن رقبا هستند.
بعضی آگاهانه و برخی هم از سر جهل و غلبه احساس به دام سناریوی طراحی شده برای جنگ افروزی در واپسین هفته های حضور ترامپ در کاخ سفید می افتند و کسانی هم گمانه زنی می کنند. هر چند که در این فقره فاعلیت و آمریت اسراییلی ها بر پایه سخنان بنیامین نتانیاهو و پیشینه این گونه عملیات، حدس و گمان و از جنس شعارهای معمول نیست.
در سال ۶۰ وقتی رییس جمهوری و نخست وزیر در انفجار هشتم شهریور به شهادت رسیدند روزنامه ها تیتر زدند که کار عوامل مستقیم آمریکا بوده و بعدتر روشن شد کار مسعود کشمیری که به عنوان دبیر شورای امنیت (هنوز شورای عالی امنیت ملی وجود نداشت) مورد وثوق بوده است.
از آن زمان تا کنون نزدیک به ۴۰ سال می گذرد و هر از گاهی بحث نفوذی ها در می گیرد. نفوذی های مرتبط با اسراییل را اما باید در کدام سِلک، جُست؟
منتقدان دلسوز با هویت و پیشینه مشخص و کارنامه ای روشن که هشدار می دهند یا کسانی که با شعار و ادعا و یک هفته ریش نتراشیدن و پرخاش به این و آن ادای انقلابی ها را در می آورند؟
ترورهایی از جنس ترور آبسرد از برکۀ مرموز نفوذ، آب می خورد و خود نفوذ در بستر ریاکاری و تظاهر به انقلابی گری ریشه دارد.
راه مقابله با ترورهای ناشی از نفوذ، سردادن شعار و چنگ زدن به چهرۀ این و آن نیست.
میدان دادن به ایراندوستان واقعی و انقلابیون اصیل است نه ریاکارانی که از بام تا شام شعار می دهند و خروار خروار ادعا می فروشند.
اداها و ادعاها نزد برخی همان نقش نوازنده در هنگام سرقت مغازه است در آن حکایت که دزدانی برای پوشاندن سر و صدای خود درون مغازه یکی از خودشان را مامور کردند بیرون بنشیند و در نقش نوازندهای دورهگرد بنوازد تا کسی مشکوک نشود.
در این حادثه اگر هم مزدوران اجیر شدهای مجری عملیات بوده باشند قطعا اطلاعات کامل از نحوه و مسیر رفت و آمد سوژه را در اختیار داشتهاند.
در کنار هر رجایی، باید نگران حضور یک کشمیری بود که چه بسا خود را انقلابیتر از رجایی هم می دانست.
اگر خطی که در آن سال ها اصرار داشت نشانی نادرست بدهد و سراغ آدمهای بیگناهی مثل «پیروی» رفتند یا سیاسیون شاخص را متهم کردند، کور شده بود کشمیریهای دیگر در این چهل سال رشد نمیکردند.
(در همۀ این سال ها از رجایی و باهنر گفته شده اما از کشمیری بسیار کمتر و این که اگر مرحوم ربانی املشی افشا نکرده بود چه بسا عاملیت کشمیری نیز پنهان می ماند و اکنون خیابانی در تهران به نام شهید مسعود کشمیری بود چنان که فردای هشتم شهریور و از مقابل مجلس سه تابوت تشییع شد: رجایی، باهنر و کشمیری!
از فردی که به عنوان متهم دستگیر و بعدتر بی گناهی او ثابت شد اما هیچ گفته نشده و تنها بعدها کوشیده شد با گویندگی خبر و مأموریت دیپلماتیک در آمریکای مرکزی جبران شود.)
آدمهایی که ادای نیروهای انقلابی را درمیآورند و یک روز، یک جا ضربه میزنند. آبشخور ترور آبسرد، نفوذ بود و بستر نفوذ، «ریا»ست و حذف گستردۀ نیروهای اصیل به بهانههای مختلف. تا این روند متوقف نشود، هم «کشمیری»ها میدان عمل دارند و هم «رجایی»ها قربانی میشوند.
- نویسنده : مهرداد خدیر
- منبع خبر : عصرایران