علی ولیاللهی
یک: بارها و بارها نوشتیم که مسعود سلطانیفر یکی از ضعیفترین وزرای دولت روحانی بوده است. دلایل را هم برشمردیم. گرچه هر روز به لیست فجایعی که ایشان در ورزش و مخصوصا فوتبال به بار آورده افزوده میشود. به عنوان مثال در هفتهی جاری مشخص شد که در پروندهی برانکو، مربی پرسپولیس قبول کرده بود ۵۰۰ هزار دلار تخفیف بدهد؛ اما ایرج عرب مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس به وکیل باشگاه که در حال مذاکره بود، میگوید: «از بالا گفتهاند توافق نکن و فقط بگو ما هیچ پولی پرداخت نمیکنیم.» منظور از بالا کاملا مشخص است. شخص وزیر ورزش. آن لجبازی باعث شد پرسپولیس در پروندهی برانکو با نرخ دلار امروز ۲۶ میلیارد تومان ضرر کند. پس از آن هیچکس نه از ایرج عرب و نه از شخص وزیر در این مورد بازخواستی نکرد.
دو: تقریبا بعد از جام ملتهای آسیا بود که برخی از نمایندگان مجلس پای خود را به فوتبال باز کردند. وقتی بحث قانون بازنشستگی مطرح شد نمایندگان به مهدی تاج فشار آوردند که استعفا بدهد و البته تاج این کار را نکرد. این حضور با روی کار آمدن ویلموتس و قرارداد عجیب و غریبی که مهدی تاج با او بست محکمتر شد. به شکلی که چند تن از نمایندگان مجلس از جمله «احسان قاضیزاده هاشمی» تبدیل به پای ثابت برنامههای ورزشی شد. نمایندهی مردم فریمان در مجلس شورای اسلامی اصرار داشت قرارداد ویلموتس گرانتر از حد نرمال بسته شده و مهدی تاج هم تاکید داشت چنین چیزی صحت ندارد. بعد از انتخابات مجلس یازدهم قاضیزاده دوباره رای آورد. او در آن برهه چهرهای اسم و رسمدار در دنیای ورزش به حساب میآمد. او به همراه چند نماینده دیگر نظیر نصرالله پژمانفر و محمد مهدی فروردین در مجلس یازدهم خیلی جدیتر روی موضوع فوتبال فوکوس کردند. وقتی فساد ماجرای قرارداد ویلموتس علنی شد؛ قاضیزاده تقریبا در تمام شبکههای تلویزیونی حاضر میشد و برای وزیر ورزش و رییس سابق فدراسیون فوتبال خط و نشان میکشید. دیگر نمایندگان هم مدام گفتند مجلس در مورد پروندهی ویلموتس سکوت نخواهد کرد. در آخرین پروژهی فوتبالی مجلسیها نیز قاضیزاده و چند نفر دیگر از همکاراناش به بحث مدیریت استقلال و پرسپولیس ورود کردند. برخی نمایندگان مجلس در هفتههای قبل و هنگام تجمع هواداران سرخابی با آنها نشست داشتند و قول دادند به مشکلاتشان رسیدگی شود.
سه: تقریبا از آغاز سال دوم وزارت مسعود سلطانیفر شبح استیضاح دور سر او میچرخید. اعتراضات اهالی ورزش به او باعث میشد گمانهزنی در مورد احضار او به مجلس شنیده شود و قوت بگیرد. چند بار هم از آغاز جمعآوری امضا برای استیضاح مسعود سلطانیفر خبر رسید که نتیجهی خاصی نداشت. با این حال سلطانیفر در رسانهها از طرف نمایندگان مجلس مخصوصا آنهایی که فوتبالی هستند بهشدت مورد انتقاد قرار میگرفت. او چندین و چند بار به شکل صریح تهدید به استیضاح شد. مثلا موقعی که کفاشیان به فدراسیون فوتبال بازگشت احسان قاضیزاده هاشمی در تلویزیون تاکید کرد اگر وزیر مخالفت نکند او را استیضاح میکنیم. این نماینده چندین بار هم نوشت مردم خواهان استیضاح وزیر ورزش هستند و مجلس به خواست مردم احترام میگذارد. در عمل اما چنین چیزی رخ نداد. تا اینکه هفتهی قبل بعد از مدتها فشار رسانهای بالاخره مجلس طرح سوال از وزیر را تصویب کرد. حال قرار است بعد از تعطیلات مسعود سلطانیفر به مجلس برود و پاسخگوی بیثباتی مدیریت استقلال و پرسپولیس باشد. این در حالی است که کمتر از ۶ ماه دیگر از عمر وزارت سلطانیفر مانده و این یعنی احتمالا اتفاق خاصی برای او در مجلس رخ نخواهد داد.
چهار: در عین حال که در صحن مجلس خبری از فشار روی سلطانیفر نبود در رسانهها احسان قاضیزاده و مهدی علینژاد معاون وزیر ورزش به جنگ لفظی مشغول بودند. این اواخر کار از جنگ لفظی فراتر رفت و کار به کلکل کشید. قاضیزاده در یک برنامه تلویزیونی طبق معمول حملاتی علیه وزیر ورزش روانه کرد. از جمله اینکه چرا رییس حراست وزارت مدیرعامل پرسپولیس شده؟ علینژاد هم در پاسخ گفت آقایان نمایندهی مجلس اگر میخواهند کمکی به سرخابیها کنند قوانین درست تصویب کنند. بعد قاضیزاده مصاحبه کرد و پاسخ داد قانون داریم شما بلد نیستید استفاده کنید! بعد از این اظهارنظرها نیز طبق معمول غائله خوابید.
پنج: بعد از همهی اینها و اتفاقات رخداده، آنچه واضح به نظر میرسد این است که حضور مجلس در فوتبال هیچ دستاوردی برای این حوزه نداشته است. پروندهی ویلموتس روال خودش را طی میکند و احتمالا به قول هواداران در نهایت «ماستمالی» خواهد شد. وزارت بدون توجه به اظهارات مجلس هر کس را دلش میخواهد بالای سر استقلال و پرسپولیس میگذارد. برخلاف ادعاهای رسمی در انتخابات فدراسیون فوتبال و آوردن سرمربی حضور موثر دارد و با تهدیدهای مجلس تغییری در سیاستهای وزارتخانه اتفاق نیفتاده است. تنها دستاورد باز شدن پای مجلس به فوتبال این بود که تا دیروز هواداران استقلال و پرسپولیس کلمهی وزیر استقلالی و پرسپولیسی از دهانشان نمیافتاد؛ اما از امروز مجلس استقلالی و مجلس پرسپولیسی هم به ادبیات فوتبالیها اضافه شده است. دلیلش هم اظهارنظرهای برخی نمایندگان مجلس در مورد ممنوعیت آوردن مربی خارجی یا انتقاد به انتخاب اعضای هیئتمدیرهی تیمها یا مثل قاضیزاده هاشمی برگزاری نشست با سرخابیها بوده است.
شش: فضایی که در بالا تا حدودی توضیح داده شد، سوالات بسیاری در ذهن اهالی فوتبال ایجاد کرده است. سوالاتی که به هیچ عنوان توسط رسانههای نزدیک به نمایندگان مجلس یا توسط مجریان صداوسیما که مدام از آقای قاضیزاده هاشمی دعوت میکنند، پرسیده نمیشود. سوالات برنامههای تلویزیونی مشخص و کلاسهبندی شده است. جوابها هم به همان نسبت کلیشهای است. «پروندهی ویلموتس چه شد؟ در حال بررسی است.» «مدیریت استقلال و پرسپولیس؟ هواداران نگران نباشند!» «فساد در فوتبال؟ با نهادهای ذیربط مشغول رایزنی هستیم». «بحث آقازادهها در فوتبال؟ انشاءالله بعدا در موردش حرف میزنیم.» این در حالی است که سوالها از نمایندگان باید خیلی مشخصتر از اینها باشد. چرا مسعود سلطانیفر اینقدر دیر پایش به مجلس باز شد؟ او چه لابی قدرتمندی داشت؟ ورود شما به فوتبال چه کمکی کرده است؟ میگویید به درخواست هواداران وارد فوتبال شدید. یعنی اگر آنها نمیخواستند قصد نداشتید در این وضعیت فاجعه کاری بکنید؟ اینکه پای مجلس را هم به دعواهای هواداری کشیدید اتفاق خوبی است؟ نتیجه آن همه حرف و تهدید چه شد؟ در حالی که وزیر سر جایش است، تاج هم از قانون بازنشستگی فرار کرد و هم امروز کسی کاری به کارش ندارد، کفاشیان در فدراسیون حضور قانونی دارد و رییس حراست شده مدیرعامل پرسپولیس. اصلا چرا همین امروز در مورد آقازادهها حرف نمیزنید؟ منتظر اتمام عمر دولت هستید؟
هفت: واقعیت این است که این متن قرار نبود به این شکل باشد. تلاش زیادی کردیم با آقای احسان قاضیزاده هاشمی این سوالات را مطرح کنیم. اتفاقا ایشان برای همین هفته به خبرنگار ما وقت گفتوگو داد و خبرنگار ما هم طرح کلی از سوالاتی که قرار بود پرسیده شود با ایشان در میان گذاشت. اما گویا همین باعث شد این نمایندهی مجلس ترجیح بدهد مقابل چنین سوالاتی قرار نگیرد و کار خودش را سخت نکند. ایشان در هفتهی پیش رو کلا جواب خبرنگار روزنامه اعتماد را ندادند. همانطورکه خود مسعود سلطانیفر جواب خبرنگاران مستقل را نمیدهد و ترجیحاش این است با آدمهای نزدیک به خودش حرف بزند. طبیعتا سوالات تکراری و پاسخهای کلیشهای گزینههای کمخطرتری هستند. از همین روست که به نظر میرسد حضور عدهای در فوتبال نه به خاطر کمک بلکه برای استفاده از برد رسانهای آن است. میتوان از این وضعیت به عنوان «حضور پر سر و صدا ولی بیفایده» نام برد. البته شاید برخی نمایندگان از اینکه هر روز اسمشان در کانالهای میلیونی هواداران دهان به دهان بچرخد لذت میبرند و با توجه به اینکه انتخابات ۱۴۰۰ هم نزدیک است این را فرصت خوبی برای پیشبرد اهدافشان میدانند.
- نویسنده : علي ولياللهي
- منبع خبر : اعتماد