دهان‌های قفلیده
دهان‌های قفلیده
داستانی نانوشته ایم با ....

پیمان نوری
«پیمان نوری»
داستانی
نانوشته‌ایم
با پرسوناژهایی
در
سلول‌های انفرادی
نه
دست‌هامان کج بود
نه
لکه‌ای بر پیشانی‌مان
صفحه
به
صفحه
سفید ماندیم
تا
سطر به سطر
رویاهای‌مان
درخت شود
پرنده
چشم‌هامان
موسیقی‌ی
دهان‌های قفلیده را
نت به نت
به لهجه‌ی باران
به تحریر می‌کشند
سر آفتاب را
بربال ابرها
گره زدیم
تا
کوه
به
کوه
پل ببندد
رنگین‌کمان آوازهامان
دست‌ها
پلک می‌گشایند
چراغ‌ها
یکی
یکی
تاریکی را قورت می‌دهند
صدایی
ما را می‌نویسد
صدایی
در آب‌های جهان
خاکستر ما
لنگر می‌اندازد

پیمان نوری
۹۹/۲/۵

  • نویسنده : پیمان نوری