آیدین آغداشلو، عباس کیارستمی، محسن نامجو و… نامهای بسیاری دیگری! در حالی که مجلس شورای اسلامی مصر است فعالیت شهروندان ایرانی را در شبکههای اجتماعی محدود کند؛ به ناگهان جنبشی(غیر ایرانی) در آنسوی مرزهای ایران به راه افتاد که هدف آن برملا کردن تجاوزهای جنسییی است که اتفاق میافتد و اتفاق افتاده است و در قدم اول، تعدادی از فعالین رسانهیی فارسیزبان مهاجر با این جنبش جهانی همراه شده و با ساخت کلیپی که هوشمندانه تدوین شده بود، شهروندان ایرانی را از این حرکت آگاه کرد.
ناگهان، نامها یکی یکی بر زبانها میافتد. از هنرمندان فراموش شده در اکناف جهان گرفته تا دگرباشان جنسی که طبیعتا خارج از مرزها زندگی میکنند؛ از پیلهشان خارج میشوند و هرکدام موضوعی را مطرح میکنند.
بهعنوان مثال «مانیا اکبری» بازیگر فیلم «ده» زندهیاد عباس کیارستمی پس از سالها دوری از ایران، به ناگهان نوشتهیی را منتشر میکند که علاقهمندان به سینما و به ویژه دوستداران کیارستمی را شگفتزده میکند، به گزارش «انصاف نیوز» اکبری مینویسد:
«عباس جان یادت هست هر شب منزل ما بودى و مىنشستى با ذوق صحنههاى ضبط شده از زندگى خصوصى من را با پسر خودم و پسر همسرم تماشا مىکردى؟
همان فیلمهایى که به دلیل آشفتگىها و علامت سوالهاى بیشمار به درخواست و آگاهى آن فکر مدرن یعنى روانکاوم، فیلمبردارى مىکردم. عباس جان چرا نفهمیدیم چرا امین در فیلمها پر از خشم است؟ پر از فریاد است؟ پر از درد است؟ و به مادرش مىگوید “من کودکم نمىتوانم از خودم نگهدارى کنم” چرا نفهمیدیم وقتى در فیلم ده شما، به خالهاش مىگوید: امین به بزرگترش توهین مىکند و مىگوید: خیلى نامردى عمو بهرام! این عمو بهرام همان متجاوز به بدن و جان و روان اوست که او را با تهدید وادار به سکوت کرده بود او نامردى را آن زمان فهمیده بود؛ اما چرا من و تو نفهمیدیم؟
در فیلم مستندى که ساخته است به این نکات در فیلم تو اشاره مىکند. شرم بر ما باد! چرا من و تو از دیدن آن صدها ساعت فیلم خانوادگى پیامها و درد یک کودک تحت فشار تجاوز را ندیدیم؟!
عباس جان بعد هم درد آن کودک را کالا کردیم رفتیم روى فرش سرخ و تو لیوان شراب در دستت و من هم حیران در پرس کنفرانس کن و تازه پشت آن میز مقابل صدها خبرنگار جهانى فهمیدم باید بگویم دردها و رنج و فریاد کودکم را تو نوشتى و از بیست کودک تست بازیگرى گرفتى تا به امین من رسیدى و بعد از کنفرانس دستم را فشار دادى و گفتى: بهتر است کسى نداند این دعواها واقعى بوده است به نفع تو نیست! من از هر سمت محکوم بودم! من مقصرم، من مادر متهم هستم که چرا قدرت نداشتم؟ چرا توان نداشتم؟ چرا شجاعت اکنون را نداشتم؟
تا که در همان پرس کنفرانس کن بگویم آن کودک، کودک من است! این رنج و فریادى که با مراسم و تاج و تخت و بادیگارد و دوربین و فیلم و عکس و مردم راه انداختید، آن پسر زیباى چشم درشت که بر روى پرده عظیم فریاد مىکرد، درد تجاوزش را فریاد مىکرده پسر واقعى من است و نمىدانست دوربین روشن است و دردهاى واقعى یک کودک است و اما مثل اینکه باید باور کنیم و باور کند آن فریادها یک فیلم بود؟ عباس فیلم نبود! درد واقعى یک کودک بود!
درد واقعى یک انسان بود! باید باور کنیم آن رنج را تو کارگردانى کردى؟ رنج و درد تجاوز آن جان و بدن را تو مصادره کردى، حتى حق واقعى بودن هم به آن کودک ندادى! محصول آن رنج ستارههایى است که جدول تهیه کننده امکاتو و تو را پر مىکرد و عکس آن کودک هم با نام “مارلون براندویى جدید توسط کیارستمى ظاهر شد” روى جلد مجلهها پخش مىشد. آن درد تجاوز یک کودک بود که در دست مردم روى کاغذها در شهر کن مىچرخید.
عباس جان! آقاى کارمیتس چقدر خوشحال بود درد کودکى پول مىشود! رابطه قدرت و نیروى فرداست با فرو دست همواره چنین بوده عباس جان! و روزى که شمشیر را از رو بستم که به این دروغ ادامه ندهیم من با احساس گناه تاریخى با پسرم و مردم و نسل آینده ویران خواهم شد مانند “رودن” که اعلام کرد “کملکلود” بیمار روانى است و قابل باور و اعتماد نیست با این برچسب مادر او را هم از جامعه طرد و تنها کردى. همچنان کارمیتس متصور است من دوره اى در تیمارستان به زنجیر بودم، آخر مىدانى حرف شما خدایان هنر و نوابغى نایاب حجت است. اول داستان هستیم عباس جان، امیدوارم روزى جرات سارا امتى را پیدا کنم و از چشمان مخفى شده پشت عینک بنویسم. حیف که نیستى!»
و جملهی آخر «اکبری» نشان میدهد که میخواهد به این ماجرا ادامه دهد؛ اما تا کجا؟! پیدا نیست. این داستان باعث شد تا فرزند فیلمساز فقید دست به قلم شده و پاسخ بازیگر فیلم پدرش را بدهد؛ در گزارشی که پایگاه خبری انصاف منتشر کرده است؛ احمد کیارستمی مینویسد:
«عباس عزیز و نازنین» این شروع متن ایمیلیست از مانیا اکبری به عباس کیارستمی، همراه با عکسی که در آن اکبری از روی تخت بیمارستان (هنگامی که …) سلامی مخصوص خطاب به کیارستمی میفرستد. تاریخ ایمیل مربوط است به ژوئن ۲۰۱۶، یک ماه پیش از مرگ عباس کیارستمی و تنها یکی از دهها ایمیل دوستانهایست که او در طول سالها برای کیارستمی فرستاده است. اینکه در این فاصلهای چهار ساله، چه اتفاقی افتاده که موضع خانم فیلمساز دچار تغییر ۱۸۰ درجهای شده، بهطوریکه کیارستمی را در زمرهی آزارگران و متجاوزان جنسی قرار میدهد، بر ما پوشیده است، اما اظهارات ضد و نقیص او چیز جدیدی نیست. مانیا اکبری با بازی در فیلم «ده»ِ کیارستمی (محصول ۲۰۰۲) به شهرت رسید، فیلمی که بر اساس شخصیت واقعی اکبری شکل گرفته است. او که همان سال با «ده» و به همراه کارگردان فیلم در بخش مسابقهی جشنوارهی فیلم کن حضور داشت، چند سال بعد مدعی شد که ایدهی این فیلم از او بوده است. بعد از درگذشت کیارستمی، خانم اکبری در یک برنامهی تلویزیونی بهعنوان میهمان حضور پیدا میکند و درحالیکه در فقدان کیارستمی اشک میریزد، از او به نیکی یاد میکند.
اکبری در این چند ماه اخیر عنوان میکند که فیلم «ده» از ویدئوهایی که او از خودش برای یک پروسهی روانکاوی میگرفته (۱۲۰ ساعت تصویر ضبطشده) ساخته شده است. او اعلام میکند که کیارستمی در این میان تنها، تدوینگر فیلم بوده و نه کارگردان آن، قضیهای که حدود هیجده سال مسکوت مانده بوده است. اینجا این سوال به ذهن خطور پیدا میکند که چطور این قضایا را در همان بدو امر و در جشنوارهی کن که در آن حاضر بود و یا بعد از آن مطرح ننموده؟ این ادعا ضمنا اشکالات فنی دارد؛ تمامی نماهای فیلم با دو دوربین گرفته شده، یک دوربین که روی مانیا فیکس بوده و دوربین دیگری با زاویهی مخالف که نماهای شخصیت بغل دستی مانیا را میگرفته است. چرا ضبط ویدئوهایی با کارکرد روانکاوانه، باید با دو دوربین انجام بشود؟ کاری که برای فیلمسازی صورت میگیرد.
یا اساسا چرا خانم اکبری از خودش و کسانی که سوار ماشینش میشدهاند، فیلم میگرفته است؟ اگر اشخاصی که در فیلم حضور دارند بازیگر نیستند، چرا وقتی سوار ماشین میشوند متوجه دو دوربین فیلمبرداری موجود نمیشوند و کنجکاو نمیشوند که این دوربینها در آنجا چه میکنند؟ درحالیکه این دوربینها آنقدر بزرگ هستند که در بعضی صحنهها، توجه سرنشینان موتور یا ماشینی که از کنار ماشین مانیا میگذرند را به خود جلب میکنند. در مورد کامران عدل، عکاس شناختهشده (بازیگر نقش شوهر مانیا) چطور؟ او که قطعا بهعنوان بازیگر و برای ایفای نقش، جلوی دوربین حاضر شده است. و یا دختری که دو بار سوار ماشین میشود و بار دوم سرش را تراشیده و از روابط شخصیاش سخن میگوید. و یا فاحشهای که شب سوار ماشین میشود. آیا خانم اکبری ادعا دارد که این حضورها اتفاقی بوده و یا او در حال فیلم گرفتن برای روانکاوش، همزمان در حال ساخت فیلم هم بوده است؟
اکبری به تازگی و با داغ شدن بحث تجاوز و آزار جنسی در فضای مجازی، ابتدا در صفحهی خود نوشت: «کیارستمی یک انسان زنستیز بود و بیشمار زن قربانی تعرضات جنسی او بودند» – ادعایی که چند ماه قبل نیز در جاهای مختلفی مطرح کرده بود – البته بعد از مدت کوتاهی پستش را برداشت، ولی باز به سراغ کیارستمی رفته و اینبار وی را مورد نکوهش قرار داده که چرا او در زمان ساخت فیلم «ده» متوجه نشده که رفتارهای نابههنجار پسرش، امین ماهر، ناشی از قربانی تجاوز بودن اوست. بر اساس گفتهی اکبری، پسرش که در زمان فیلمبرداری حدود ۱۰ سال داشته، از سن ۱۰ تا ۱۴ سالگی مکررا توسط شوهر خواهر مانیا مورد تجاوز قرار میگرفته، قضیهای که خود مانیا ده سال بعد، از آن مطلع میشود. اکبری در ضمن با طرح موضوع جدید دیگری، کیارستمی را به انجام کاری غیر اخلاقی متهم میکند؛ اینکه او از همین رفتارهای نابههنجار پسرش، برای رسیدن به فضای مورد نظر خود در فیلم استفاده کرده و در جشنوارهی کن او را به سکوت در این مورد واداشته، سکوت دربارهی موضوعی که طبق گقتهی خود او، تا سالها بعد از آن بیخبر بوده است. چیزی که در بیشتر صحبتها و ادعاهای «مانیا»، پای ثابت ماجراست – حتی در آن متن نکوهشآمیز – علاقهاش به بیانِ داشتن رابطهای بسیار نزدیک و صمیمی با کیارستمیست.»
با این حال، ماجرا همچنان ادامه دارد. پس از ادعای «مانیا اکبری، بازیگر خردسال همان فیلم «ده» که هماکنون در آلمان به سر میبرد با ظاهر متفاوت که حیرت بینندگان تلویزیونی را بههمراه داشت در یکی از شبکههای ماهوارهیی خارج از کشور ظاهر شد و نه کیارستمی را که «شوهرخاله»اش را فرد متجاوز معرفی کرد و بعدتر در صفحهی اینستاگرامیاش در توضیح نوع لباساش نوشت:
«من یک کوییر هستم و عمدا آن نوع لباس را پوشیدم تا بتوانم پیامم را برسانم.»
مانیا اکبری نیز در پاسخ «احمد کیارستمی» اعلام کرد پاسخ به همهی پرسشهایی که فرزند فیلمساز مطرح کرده است، ممکن نیست و در حال نوشتن کتابی است که در آن پاسخ همهی آنها داده خواهد شد و به طور شفاف همهچیز را توضیح خواهد داد.
دیگر موردی که جامعهی هنردوست ایران را با بهت مواجه کرد؛ اتهام آزار جنسی از سوی «آیداین آغداشلو» بود که توسط سارا امتعلی روزنامهنگار سالهای پیشین طرح شد،که او نیز هماکنون در خارج از ایران به سر میبرد، امتعلی در صفحهاش نوشت «زمانی که در ایران به عنوان خبرنگار هنری فعالیت میکرده، توسط آیدین آغداشلو مورد تعرض قرار گرفته است» که این موضوع در بیانیهیی که این هنرمند در شبکههای اجتماعی منتشر کرد؛ تکذیب شد و وی مدعی است هرگز هیچ خواستهیی را به هیچکس تحمیل نکرده است. این در حالی است که «لاله صبوری» بازیگر سینما و تلویزیون در توئیتر نوشت:
«من دوسال شاگرد آغداشلو بودم سال هفتاد، و متاسفانه باید بگم تجاوز وصله ایست که به استاد میچسبد».
از سوی دیگر در ابعادی کوچکتر در استان گیلان نام چندین نفر از استادان دانشگاه بهعنوان «تجاوزگر جنسی» به میان آمد و سرانجام با رسانهیی شدن نویسندهیی که در سطح کشور شناخته شده است و جوایز معتبری را نیز تصاحب کرده است؛ نامهای پیشین از یاد رفت؛ اما این اقدام «آزارشدهی جنسی» باعث شد آنها که با متهم ارتباط شغلی داشتند، از وی برائت بجویند و به عنوان نمونه مدیر یک آموزشگاه هنری در رشت اعلام کرد کلاس آقای نویسنده در آموزشگاه تعطیل شده است و همچنین مدیر خانهی فرهنگ گیلان از اخراج وی از این مرکز فرهنگی-هنری خبر داد.
حال نکات بسیاری در این ادعاها و پاسخهاست که به عنوان نمونه به ماجراهای مطروحه در خصوص فیلم «ده، کیارستمی و مانیا اکبری» میپردازیم:
یک: اساسا عباس کیارستمی چرا میباید میفهمید خارج از لنز دوربیناش چه بر پسرک فیلماش میآید که مانیا اکبری خود بهعنوان مادر آن نوجوان متوجهاش نشده بود؟
دو: ازتباط زمان طرح این موضوع توسط مانیا اکبری با نوشته شدن داستان زندگیاش که یحتمل در خارج از ایران منتشر خواهد شد، چه بوده است که ناگهان خانم بازیگر، نویسنده و کارگردان شمشیر برای استادش میکشد و در حالی او را متهم میکند که دستاش از دنیا کوتاه است؟
سه: ارتباط فیلم «نامهای به مادرم» که توسط «امینا (امین) ماهر» ساخته شده است و در ماههای اخیر در برخی جشنوارهها به نمایش در آمده است با جنجال رسانهیی حاضر چیست؟
چهار: اساسا چقدر میتوان به این فرضیه پرداخت که «مانیا اکبری» پیش از آشنایی با عباس کیارستمی نه وجههی هنری شناخته شدهیی داشته و نه اصولا بازیگر بوده و با نزدیک شده به فرد معتبری چون کیارستمی که سالها بدون همسر زندگی میکرده از موقعیت او برای خود پلی ساخته و بر فرش قرمز کن رفته و حالا پس از درگذشت وی، میخواهد از این موقعیت استفاده کرده و ماهی درشتی صید کند؟
البته میتوان بیش از این نیز در خصوص ماجرای «مانیا اکبری و عباس کیارستمی» نوشت که از حوصلهی خوانندگان این سطور خارج است؛ اما در خصوص آغداشلو و دیگرانی که نامشان این روزها نقل صفحات مجازی شده نیز میتوان چنین شبهاتی را مطرح کرد.
با این حال، به نظر میرسد برخی از ادعاها را میتوان با بررسی اثبات کرد؛ اما بسیاری از واکنشها در شبکههای مجازی در حد شهوت دیده شدن است؛ اما این به معنای کذب بودن همهی ادعاهای مطرح شده نیست، به عنوان مثال نگارنده شاعر و منتقد ادبی شریفی را میشناسم که در ماجرای اخیر نام فرزندش رسانهیی شد و او نیز در مقام پدر پشت دخترش ایستاد و حمایتاش کرد؛ اما اینکه «دیگر طعمههای آزارگر جنسی مورد اشاره» حاضر به شهادت یا رسانهیی شدن نامشان باشند؛ باید به انتظار ایستاد و دید.
سخن پایانی
بازیگر، نقاش، نویسنده، روزنامهنگار و … انسانی است مانند بقیهی آدمها که هر روزه از کنارشان میگذریم. میتواند صفات، خوب، بد و یا زشت داشته باشد. باید دانست که روابط اجتماعی محدودهیی دارد و این روزها با رسانهیی شدن ماجراهایی که به اختصار دربارهاش نوشتیم، بسیاری از رواندرمانگران توصیههایی در خصوص رابطهی میان دو فرد میکنند که میتواند بین هنرمند و هنرجو باشد و با جستوجویی میتوان آنها را در اینترنت مطالعه کرد.
امیدواریم موارد مطرح شدهی اخیر مجوزی برای فیلترکردن بیش از این شبکههای اجتماعی نشود که «شبکهها» رسانهاند و مشکل جای دیگری است.
- نویسنده : افشین معشوری
- منبع خبر : دوهفته نامهی خردورز
کیاندخت
تاریخ : ۲۹ - شهریور - ۱۳۹۹
باید حذر کرد
ساردین
تاریخ : ۷ - خرداد - ۱۴۰۱
کیارستمی ادم کثیفی بوده خدا لعنتش کند که از پسر تجاوز دیده و لواط شده و کودک اسیب خورده مانیا هم نگذشته و از او برای خودش پله درست کرده …. در روح کیارستمی باد
ساردین
تاریخ : ۷ - خرداد - ۱۴۰۱
کیارستمی ادم کثیفی بوده خدا لعنتش کند که از پسر تجاوز دیده و لواط شده و کودک اسیب خورده مانیا هم نگذشته و از او برای خودش پله درست کرده …. در روح کیارستمی باد
سردبیر
تاریخ : ۷ - خرداد - ۱۴۰۱
درود
معلوم شد مطلب را نخوانده یک طرفه به قاضی رفتهاید.