تیترما-علی جعفرزاده/ گاه مقاومت در برابر ننوشتن از کوشیدن براى نگاشتن سختتر است. دارم تلاش مىکنم از مردى که بر خلاف تمام دنیا حق دارد روح دخترى ۱۴ ساله را تسخیر کند و احساسش را به تصرف درآورد ننویسم.
از مادرى که لابهلاى این همه متن که خوانده ایم، مفقود شده است؛ از داس بىرحم تعصب تا تازیانهی تندباد قوانین کج و معوج مدنى و جزایى؛ از اعلامیهیى که نه دهنکجانه است و نه جاهلانه؛ که بیشتر تطهیرنامهیى است جهت زدودن غبار بدنامى از سر و روى آنچه غیرت مى نامندش.
حرف براى سکوت بسیار است. مىشود «امیل دورکیم» فرانسوى را از لابهلاى خروارها کاغذ و سرب بیرون کشید و از همبستگى سفت و سخت مکانیکى در جوامع کوچک و مجازات سنگین خطاهاى افراد در آن گفت و در برابر همبستگى ارگانیکى جامع بزرگتر قرارش داد.
همهی ما که لباس مدرنیته بر تن داریم و ادکلن فرانسوى مىزنیم و هنوز به عطر ناب گلاب ایمان داریم، در ریخته شدن خون رومینا مقصریم. چه بخواهیم و چه نخواهیم.
مى شود از امر خطیر زنانگى در اینجاى جهان ساعتها مرثیه سرود و عقده دل وا کرد. از مدرنیتهیى که در نامگذارى و استفاده از شبکههاى اجتماعى خلاصه شده و راهى به جمجمهها نیافته است. خیلى حرفها را مى شود با رد باریک خون رومینا بر موزاییک نوشت. اما نه حوصلهاش مانده و نه دست و دلى.
نه جاى قضاوت است و نه انگیزهی تقسیم این جهان آلوده به نیک و بد یا خیر و شر. همهی ما که لباس مدرنیته بر تن داریم و ادکلن فرانسوى مىزنیم و هنوز به عطر ناب گلاب ایمان داریم، در ریخته شدن خون رومینا مقصریم. چه بخواهیم و چه نخواهیم.
اصلا جامعهی تعصب زدهى جاهل را با اینستا و استورى و رلیشین شیپ چه کار؟ ما آنومىزدگانى هستیم که داریم در بىهنجارى دست و پا مى زنیم.
معناى آنومى را هم از جناب دورکیم بپرسید؛ یادتان مى دهد.
- نویسنده : علی جعفرزاده