افشین معشوری / ایران عزیز همهی ما روزهای پرتلاطمی را میگذراند و روزهای سختی را نیز پیش رو دارد. هر چه پیشتر پیش آمد، با بردباری، سختکوشی و رنج گذشت و بیمسما نیست اگر آینده را به دیدهی تردید بنگریم.
«جمالالدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤیَّد» که تخلص وی نظامی است، شاعر اشعار تمثیلی و از داستان سرایان بزرگ ایرانی است. او در سال ۵۳۵ هجری قمری در گنجه متولد شد و یکی از پیشوایان داستانسرایی در ادبیات فارسی است. نظامی در شعری میگوید:
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چونکه ایران دل زمـین باشد
دل ز تن به بُوَد یقیـــن باشد
حال در روزهایی که جهان دوران پرآشوبی را میگذراند، در چارگوشهی ایران نیز حادثههای نظیر سقوط اتوبوس به دره، کشته شدن خبرنگاران محیط زیست، درگذشت سربازمعلمها و … خبرساز شده است. اتفاقات ناگواری که دل هر شنونده و بینندهیی را به درد میآورد.
یک: فکر کنید برای کلنگ زدن یک «توالتعمومی» گاهی صدها میلیون تومان هزینه میشود و هرگز نیز کسی به یاد نمیآورد اساسا هزینهکرد مبالغ چند صد میلیونی برای کلنگزنی یا افتتاح چنین پروژههای چه نیازی به «دادار دودور» کردن و همایش تبلیغاتی «نمایندگان مجلس، شهردار، فرماندار و …» است؟!
اما از سوی دیگر دولت تدبیر و امید در روزهای پایانی کارش عدهیی از خبرنگاران محیطزیستی را سوار هواپپیما میکند و به ارومیه میبرد تا به پوشش خبری انتقال آب از طریق یک تونل به دریاچهی رو به زوال ارومیه بپردازند.
شرایط اسفناک از همین جا آغاز میشود و اتوبوس درنظر گرفته شده برای جابهجایی خبرنگاران به دره سقوط میکند و شوربختانه دو تن از بهترین خبرنگاران محیطزیست با نامهای «ریحانه یاسینی» و «مهشاد کریمی» جان میبازند؛ اما پس از آن، در شرایطی که خانوادههای داغدار و دیگر خبرنگاران حاضر در اتوبوس در شوک بهسر میبرند؛ عیسی کلانتری رییس سازمان حفاظت محیط زیست خبرنگاران را غافلگیر میکند و در حالی که پیشتر اعلام شده بود اتوبوس اصلا شرایط حمل و نقل «خبرنگاران» را نداشته، مصر است طبق استعلامها اتوبوس مورد نظر دارای معاینه فنی بوده و در پلیس راه نیز ساعت ثبت کرده است و انتقادها به نحوهی نشستناش مقابل خبرنگار حادثه دیده را «حرفهای مزخرف» خواند.
دو:۱۲ ساعت پس از حادثهی تلخ واژگونی اتوبوس خبرنگاران در ارومیه، حادثهی تلخ دیگری در قسمت دیگری از کشور رخ داد و این بار واژگونی و تصادف اتوبوس حامل سرباز معلمهایی که از سیستان و بلوچستان برای فراگیری آموزش نظامی راهی شیراز بودند در ساعت ۶:۱۲ صبح در محور یزد-دهشیر به علت نقص سیستم ترمز با جدول وسط جاده برخورد کرد و در سمت مسیر مقابل واژگون و سپس با یک دستگاه تریلی برخورد کرد و متوقف شد که در این حادثه نیز ۵ نفر از جمله ۳ سرباز معلم، یک پرسنل ناجا و کمک راننده جان باختند.
دو حادثهی مشابه در کمتر از یک روز باید مسئولین مربوط را به فکر فرو ببرد که زمان پیشگیری از چنین حوادثی چه موقع است و اساسا کدام مسئول باید پاسخگوی آن باشد؟!
سه: هنگام نگارش این یادداشت ۱۰ روز پس از انتخابات شوراهای اسلامی شهرهاست. از اعتراضهای کاندیداهای بازنده و امضای تومار در شهرهایی نظیر لاهیجان که بگذریم؛ از «شهرستان تالش» خبر میرسد یکی از «منتخبین شورای اسلامی شهر تالش» به اتهام «خرید رای با پولهای تقلبی» بازداشت شده است که این خود، باعث انتشار طنزهایی در شبکههای اجتماعی نیز شده است.
اینکه کاربران در فضای مجازی معتقدند «متهم را نه به دلیل -خرید رای- که برای جعلی بودن -چکهای مسافرتی- دستگیر کردهاند» که بعدتر تکذیب شد و البته شاید طنز بوده باشد؛ اما واقعا این همه اصرار برای برگزاری «انتخابات شورای شهرها» که قرار بود بار دولت را کم کرده و کار مردم را به مردم واگذارد چیست؟ شوراهایی که شوربختانه عملکرد آن بر اساس محاسبات ابتدایی نه تنها درست در نیامد، که سالانه دهها مورد اختلاس و ارتشا باعث دخالت قوهی قضاییه و دستگاههای نظارتی دیگر میشود و بار اضافه را نیز به حاکمیت تحمیل میکند.
سابقهی شوراهای شهر در سراسر کشور نشان داده است نبود آن نهتنها هیچ تاثیر منفییی در ادارهی شهرها ندارد، چه بسا با انحلالاش در هزینهها صرفهجویی شده و مسئولیت مستقیم «انتخاب شهردار» به دولت واگذار شود.
چهار: در روزهای منتهی به نگارش این یادداشت، رویداد غمانگیزی در «شهرستان لنگرود» حادث شد که بازتاب وسیعی در شبکههای پارسیزبان خارج کشور و شبکههای اجتماعی داشت. انتشار کلیپ حرکت ناشایست «فرماندار معزول لنگرود» در کانالهای تلگرامی، اینستاگرام و … نشان میدهد همهی ما درون اتاق شیشهیی زندگی میکنیم. این ماجرا از چند جهت قابل بررسی است:
نخست اینکه عمل انجام شده توسط فرماندار سابق بههیچ عنوان قابل بخشش نیست. اما واقعیت این است که هر روزه اتفاقات بسیاری از این دست در سراسر کشور و در بین –مردم و مسئولین- حادث میشود که رسانهیی نشده و شاید اگر همین «پیامرسانها» نبودند، امروز ما مانند دهههای گذشته از بسیاری رویدادهای – نیک و بد- پیرامونمان مطلع نمیشدیم و این به همهی ما «شهروندان و مسئولین» هشدار میدهد که جهان از دهکدهی جهانی «مارشال مک لوهان» نیز گذر کرده است و هماکنون هر کدام از ما درون چاردیواریهای شیشهییمان زندگی میکنیم و چه بسا حبس شدهایم.
نکتهی دوم اما تکذیب ماجرا توسط فرماندار معزول بود. در حالی که تصویر پخش شده به وضوح چهره، صدا و عمل او را نشان میداد، وی کلیپ را حاصل «توطئه» خواند و تکذیب کرد.
سومین نکته در ماجرای اخیر البته حضور و واکنش بهموقع مقامات شهری و استانی در عزل فرماندار سابق و نصب سرپرست بود که موقتا به ماجرا خاتمه داد، امید به روزی برسیم که هرگز چنین اتفاقاتی در هیچ نقطه از کشور رخ نداده و نیاز به عزل و نصبهای مدیران نباشد، این میسر نیست مگر با عزم جمعی تکتک شهروندان که مسئولان نیز از آن جملهاند.
سخن پایانی
همانطور که در ابتدای یادداشت از شعر نظامی یاد کردیم در پایان نیز یادآوری میکنیم که « همه عالم تن است و ایران دل» و این یعنی، روی این کره خاکی که شاعر معتقد است نبضاش در ایران میزند، بر ماست که بکوشیم برای آبادانی میهن و نظم در امور را در زندگی شهروندیمان سرلوحهی کار کنیم.
- نویسنده : افشین معشوری
- منبع خبر : اختصاصی