رامین معشوری
فوتبال ایران را نه میتوان حرفهیی نامید نه آماتور، از نظر مالی و هزینهها مخارج یک فوتبال حرفهیی را میبلعد؛ اما از لحاظ فنی یک فوتبال آماتور را به نمایش میگذارد.
بعد از انقلاب، نزدیک به دو دهه پولِ آنچنانی برای خرید و جابهجایی بازیکن هزینه نمیشد و معمولا بازیکنان تاپ براساس علایق خود تیم انتخاب میکردند.
بعضاً دیده میشد که بازیکنانی از خانوادههای متمول، مبلغی هم به مدیران باشگاه پرداخت میکردند تا روی نیمکت تیمهای مطرح بنشینند که انصافاً برخیشان بازیکنان خوبی هم بودند.
آن سالها به دلیل جنگ و شرایط بد اقتصادی، تعصب و عشق به یک رنگ و پیراهن از مادیات جلوتر بود و فوتبال زیبا و تماشایی بود.
اواخر دههی هفتاد که کشور در حال توسعه و ثبات اقتصادی بود؛ پول وارد فوتبال شد، اما بازیکنان ارقام ناچیزی دریافت میکردند و کماکان تعصب پیشتاز بود. پس از مدتی بخش خصوصیِ متمول وارد تیمداری شدند و بیمحابا هزینه کردند و از این زمان ستارههای استقلال و پیروزی به تیمهای متمول کوچ کردند و چند سالی به همین منوال گذشت. فوتبال هنوز زیبایی های خود را داشت.
ابتدای دههی هشتاد تیمهای صنعتی وارد شدند و با صرف هزینههای کلان شروع به تیمداری کردند. در این چرخه تیمهای دولتی مانند استقلال؛ به دلیل نداشتن بودجهی کافی یارای مقابله با تیمهای صنعتی را نداشتند و کماکان بازیکنان خود را از ردههای پایین آکادمیشان و یا بازیکنان کمهزینهتر جذب میکردند، اما هنوز تعصب در بین این بازیکنان ارزش بالاتری نسبت به مادیات داشت که البته بعضا استثنا هم برای بازیکنان گرانقیمت وجود داشت.
با ورود پولهای آنچنانی فوتبال ایران به بهشت دلالها تبدیل شد. زد و بندها علنی شد. تبعیض جای مساوات را گرفت. هواداران منزجر از رقابت نابرابر، ناکارآمدی مدیران در ادارهی فوتبال همه و همه دست به دست هم دادند تا دیگر زیبایی و لذت فوتبال را از یاد ببریم
مدیران استقلال پس از دست به دست شدن باشگاه بین «ارگانها و وزارتخانهها» مدام تغییر میکردند و هریک برای اثبات مدیریتشان در ابتدای فصل با ارقام نجومی بازیکن جذب میکردند، غافل از اینکه بازیکنان بزرگی مانند «حاجیلو، شاهین بیانی، مختاریفر، حسن زاده، قلعه نویی، غفوریاصل…» سالها پیراهن این تیم را فقط بهخاطر تعصب به نام استقلال (تاج) بر تن کردند و این اثبات مدیریتها سرآغاز یک نابهسامانی مالی بزرگ در استقلال شد.
جذب بیرویهی بازیکنان بیکیفیت ایرانی و خارجی با ارقام سنگین، جذب بازیکنان بزرگ و عدم پرداخت قراردادهای سنگین آنها، تنها بخشی از این نابسامانی است که تا امروز هم استقلال دچار آن است.کم کم زیباییها در حال محو شدن بود.
ابتدای دههی نود خورشیدی هم مصادف شد با هرج و مرج مالی گسترده و تصویب قوانین غیرکارشناسی گاه و بیگاه، باعث ورود پولهای زیرمیزی شد. از طرف دیگر، افرادی به پشتوانهی رانتهای دولتی برای بهدست آوردن وجهه میان عوام، شروع به خاصه خرجیهایی کردند. پولهای بادآورده یک شبه وارد فوتبال شد و قیمت بازیکنان سیر صعودی به خود گرفت.
تعهدهای مالی فراوانی برای باشگاهها بهوجود آمد که اکثراً به بدهی انباشته تبدیل شد. با ورود پولهای آنچنانی فوتبال ایران به بهشت دلالها تبدیل شد. زد و بندها علنی شد. تبعیض جای مساوات را گرفت. هواداران منزجر از رقابت نابرابر، ناکارآمدی مدیران در ادارهی فوتبال همه و همه دست به دست هم دادند تا دیگر زیبایی و لذت فوتبال را از یاد ببریم.
باری تعصب و زیباییها از فوتبال ما رخت بربست و امروز شاهد رد و بدل شدن پولهای کلان هستیم. شاهد پروندههای سنگین در فیفا، توهینهای هواداران به یکدیگر، رفتار و کردار نژادپرستانه و سیاسی، شاهد دخالتهای مستقیم افراد بیربط به فوتبال در حساسترین تصمیمات فوتبالی، شاهد رفت و برگشتهای هوایی خاص، شاهد گردن کج کردنها و این سوال همیشه در ذهن علاقهمندان واقعی و قدیمی است که از چه چیز این فوتبال لذت میبریم؟ کاش فوتبال اینهمه به پول وابسته نبود.
- نویسنده : رامین معشوری
- منبع خبر : اختصاصی تیترما