زبان و رنج نوشتن
زبان و رنج نوشتن
«خط» از اندیشیدن و انعکاس کنشی آن در زبان پیروی می‌کند و در سیر تحول خود برای ارتباط از «واژه‌نگار» به «هجانگاری» و سپس به «خط الفبایی» می‌رسد. چیزی که امروز ما نیز از آن بهره می‌بریم.

شیوه گیلکی نویسی سرخط

علی اکبر طاهری‌پور

 

آدمی مخفی‌ست در زیر زبان

این زبان پرده‌ست بر درگاه جان*

 

نوشتن در عبور از گفتار، گامی فراتر از عادی‌تر بودن و سادگی است! ثبت فاصله است. فاصله از واکه‌ها و هم‌خوان‌های در اسارت حنجره و اصوات. برای آن‌که ساختار بیابد و سیستم شود، نیازمند نشانه‌هاست.

در تاریخ، از تصویرگری‌های «آلتامیرا» در پالئولیتک (دیرینه سنگی) تا امروز، نشانه‌ها نمایان‌گر کلمه بودند و بشر، برای ارتباط با دیگران آن‌ها را به کار می‌گرفت.

انسان به دنبال دانش مکتوب «خط» را آفرید و به نوشتار متکی شد. بر اشکال و علایم که «الفبا»  نام گرفت.

زبان در شاخه‌ی کاربردی خود بود که از انتزاع صورت‌گرا و تصویرگر، به «خط» و حروف «الفبا» رسید.

زبان به مثابه یک پدیده‌ی ذهنی، نیازها و مناسبات آدمیان را در «آواها» و «واج‌ها» بروز می‌دهد و قوانین حاکم بر آن، رابطه‌ی منطقی با موقعیت جغرافیایی، قومیت، طبقه‌ی اجتماعی و حتی سن و تحصیلات مردمان خواهد داشت.

«فردینان دو سوسور»، یکی از بنیان‌گذاران زبان‌شناسی مدرن، زبان را نظامی اجتماعی می‌داند که از عناصر و روابط خاص در زیر بنای گفته‌ها تشکیل شده است.

بیش‌تر زبان‌شناسان قبل از او زبان را از دید تاریخی یا به عبارتی «در زمانی» یا (Diachronic) بررسی می‌کردند، اما «سوسور» تمرکز خود را بر جنبه‌ی «هم‌زمانی» یا (Synchronic) زبان گذاشت. او فرآیند گفت‌وگو را ساخته شده از دو بخش «روان‌شناسانه» و «فیزیکی» می‌داند. «دو سوسور» ساختاری را بررسی کرده است که ارتباط بین واقعیت‌های موجود و معنای مستقر در آن‌ها را مجزا می‌داند، او معنای نشانه‌ها و پدیده‌های موجود را در رابطه و وابستگی‌شان با هم تفسیر می‌کند. «مانند معنای چراغ قرمز که وابسته به چراغ سبز است.» و به خودی خود معنائی نخواهد داشت.

به نظر می‌رسد بدون توجه به روی‌کرد اجتماعی پدیده‌ی زبان، که به انسان و انسان‌شناسی و روان‌شناسی آن وابسته است، نتوان به درک درستی از ابزار بینابینی یعنی نشانه‌ها برای تجزیه و تحلیل نوشتار و نوشتن رسید.

«خط» از اندیشیدن و انعکاس کنشی آن در زبان پیروی می‌کند و در سیر تحول خود برای ارتباط از «واژه‌نگار» به «هجانگاری» و سپس به «خط الفبایی» می‌رسد. چیزی که امروز ما نیز از آن بهره می‌بریم.

«نوشتن» در شرایط کنونی، بدون دانش و درک درست و کارشناسانه از جامعه و روان‌شناسی آن و شناخت عناصر فردی زبان و قوانین حاکم بر آن، از ساختار و مناسبات قدرت و از پدیده‌های ارتباطی مدرن و هم‌سویی با زمان و جهان گلوبال، نمی‌تواند ما را به شیوه‌نامه‌های جامع در الفبای گویش‌ها نیز رهنمون سازد.

شیوه‌نامه در نگارش، در بیان راهبردی خود، باید نگرش مسلطی به نظام زبانی در محدوده‌ی جغرافیایی خود داشته باشد. به دیگر سخن بدون شناخت و تسلط در حوزه‌ی نظری زبان و ساختار های پنهان آن و توجه به جزئیات حتی ناچیز زبان‌شناسی ناحیه مورد مطالعه، خواسته یا ناخواسته به انحراف کشیده خواهد شد و بدون شک در دست یازیدن به واژگان زبان‌های دیگر درخواهد غلطید.

این مهم، نیاز به دانش گسترده و پیچیده‌یی دارد که تنها تجربه‌ی مکالمه و زیستن در محیط‌های اجتماعی زبان مورد نظر  پاسخ‌گوی همه انسجام و نظام زبانی آن نیست.

«زبان» در برخورد با تغییرات اجتماعی و موقعیت‌ها حتی می‌تواند تغییر رویه بدهد؛ دیگر گونه بیان گردد و نظام ابتدایی آن را جابه‌جا سازد. آواها و مصوت‌ها را بشکند و بگذارد بیان ویژگی‌های عناصر فردی به عادت رسیده‌ی آن از هم بپاشد! و ترادف‌هایی ایجاد شود که شنونده در درک معنایی نهفته در آن تخیل را به بازی بگیرد.

برای مثال در لایه‌های اجتماعی موسوم به «لمپن»، در گیرودار مناسبات حاکم در آن «زبان مخفی»ساختار تغییر زبانی در شرایط را می‌سازد. آن‌جا «آنتن» در خود مضمون اجتماعی دارد و آن کسی است که «خبرچین و آدم فروش» است! یا «آغوزدار» در گیلکی، بیان‌گر ناامنی و احتیاط است در برخورد و حضور دیگرانی که شناخت درستی از آن‌ها نداریم.

این پارادوکس در زبان که اشیا را در پیوند با انسان به مفاهیم عمیق و موثر اجتماعی نزدیک می‌کند نیز از ویژگی‌های زبان بوده و درک موقعیتی ارزش کلمات در عنصر زبانی است.

در شیوه‌نامه نوشتاری فهم این ماهیت‌ها در کنار نظامی از نشانه‌ها ارزش می‌یابد. این که چه قدر بتوانیم این «الگو»های آوایی-مفهومی را در نوشتارمان به درستی به کار گیریم به ذهن‌مان بر می‌گردد و رنج خاص خود را دارد!؟

نشانه‌ وظیفه مهمی را با خود حمل می‌کند تا بتواند مجرای تفاوت خود را با دیگر عناصر زبان نوشتاری نمایان سازد. چون در شیوه‌نامه نوشتاری، ما به دنبال یک الگوی آوایی هستیم. الگویی که در گفتار مردم از ذهن‌ها می‌تراود! و آن‌ها را قادر به تشخیص آن‌چه می‌کند که می‌شنوند و می‌خواهند به رشته‌ی تحریر در آورند.

 

*مولوی، مثنوی معنوی،دفتر دوم

 

منابع

۱-ویکی‌پدیا. دانشنامه آزاد

۲-پایگاه داده‌های جستجوگر گوگل

۳-کتاب کوچه. احمد شاملو

۴-فرهنگ لغت زبان مخفی. دکترمهدی سمائی. نشرمرکز

۵-تارنمای ترجمان

۶-جامعه‌شناسی عمومی.دکترمنوچهر محسنی.انتشارت طهوری

۷-پرتال جامع علوم انسانی

۸-پی دی اف سرخط (شیوه‌نامه پیشنهادی الفبا و گیلکی‌نویسی). دانشگاه گیلان. پژوهشکده گیلان‌شناسی

  • نویسنده : علی اکبر طاهری پور
  • منبع خبر : اختصاصی