نویسندهی مشهورِ ما، مهندس بازرگان – این خصم قدیم را – هدف میگیرد و یکی دیگر از آن خاطرههای صنعت نفت را از بُقچهی تخیّل بیرون میکشد. میگوید بازرگان (که در نگاه او نمایندهی خرافههای دینی است) به او گفته است که آب کُر یعنی سه وجب و نیم در سه وجب و نیم در… و این آب آنچنان سنگین است که میکروبها را در زیر خود لِهْ میکند! میگوید ببینید او این اندازه بیسواد بود. علیرغم اینکه استاد دانشکدهی فنی بود و من به او گفتم که ذهنی کوچکتر از همان میکروبها را دارد. (نقل به مضمون).در طول حیات پدرم حتی یکبار هم نام گلستان را از او نشنیدم! به نظرم حکایت ایشان حکایت آن نویسندهی مشهور است که گفته بود من در جوانی که حافظهیی سرشار داشتم هم ماجراهای واقعی را بهخاطر میآوردم و هم آنها که هرگز اتفاق نیفتاده بودند. اکنون در پیرانه سر، تنها دومی را به یاد میآورم!
ناسزاهای آقای گلستان البته حکایت جدیدی نیست، چندی پیش خاطرهیی دیگر از دوران نفت و اقامت در آبادان به دست داده بود و بازرگان را با هیاتی چون دون کارلئونه در فیلم پدرخوانده تصویر کرده بود، در حالیکه بادیگاردها و مریدان اطرافش را گرفتهاند و فردی در حال اصلاح سر و صورت اوست و او همزمان اوامری را صادر میکند… این تصویرپردازی هم البته سینمایی – تخیلی است و از فرط وضوح در تضادی که با سلوک پدرم دارد؛ نیازمند هیچ توضیحی نیست.
دربارهی آقای گلستان البته کسی نباید انتظار انصاف و احترام داشته باشد. از کسی که همان آلاحمد دربارهاش گفته است «مرکز عالم خلقت است» و «من هیچکس را اینقدر اشرف مخلوقات ندیدم»، از کسی که مرحوم دکتر خانلری را ابله، احسان طبری را ابلهترین و احسان یارشاطر را ابلهِ پرتِ چاخان، هنرمندی چون سیاوش کسرایی را بیسواد، شاعرانی چون شاملو و نادرپور را ناآشنا با شعر میداند و کسی که دربارهی فردوسی نیز نمیداند که «حکمت و حکیمیاش کجا بود؟» و دخترش نیز او را آش درهمجوشی از شرافت و خباثت میداند، نباید انتظار داشت که آتش در همهی آفاق نزند.
گلستان پیش از ملی شدن صنعت نفت، همزمان نقشی دوگانه بازی میکرده است. از سویی عضو حزب توده است و بورژوازی کُمپرادور را لعن و نفرین میکند و در همان حال منتفع از قراردادهایی با شرکت نفت ایران و انگلیس است. قابل حدس است که در جریان ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۹ و ورود هیئتِ خلع ید به ریاست بازرگان به آبادان، این سبوها بشکسته و آن پیمانهها ریخته است و تا چهار سال یعنی تا پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آنگونه قراردادها با انگلیسیان، پاک به محاق تعطیل رفته است. چیزی که از حافظهی درازمدت استاد رخت برنمیبندد.
- نویسنده : نوید بازرگان
- منبع خبر : کانال بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان