شلتوک طارم گیلان را در خوزستان کشت کردم
شلتوک طارم گیلان را در خوزستان کشت کردم
تصمیم گرفتم کارهایی در باغ انجام دهم که نه تنها کودکان، بلکه حتی اغلب معلمان در چهار فصل از دیدن آن محروم بودند. به همین خاطر درختان شکوفه‌دار کاشتم که بچه‌ها شکوفه ها را در بهار ببینند. یا درختانی کاشتم که در پاییز رنگ برگ‌هایش زرد و نارنجی شود، تا بچه‌ها این چیزهایی را که در کتاب می‌خوانند در باغ لمس کنند. همان‌طور که می‌دانید آبادان منطقه‌ی گرمسیری است و درختان شکوفه‌دار و یا رنگ برگ زرد و نارنجی که در شمال ما بسیار می‌بینیم و لذت می‌بریم محروم هستند. در ادامه بعد از کاشتن درختان، امسال تصمیم گرفتم که شالیزار درست کنم تا هم بچه‌ها و هم معلمان از دیدن آن لذت ببرند.

 

مدرسه باغچه بان آبادان

گفت‌وشنود: افشین معشوری

تقدیر او را به آبادان تفتیده، اما زیبا کشانده است. وقتی سال‌ها پیش به آبادان می‌رفت؛ احتمالا خودش نیز باور نداشت که روزی مدیر مدرسه‌یی باشد که گل و گیاه در آن بکارد و دست آخر نیز کشت برنج را بیازماید؛ اما فرامرز جعفری مقدم پله پله تلاش کرد و حالا در میان‌سالی با ما از گلستانی می‌گوید که نام‌اش «مدرسه باغچه‌بان آبادان» است. گفت‌وشنود ما را با او بخوانید:

افشین معشوری: سپاس که با من گفت‌وگو می‌کنید؛ ابتدا کمی از خودتان بگویید.
فرامرز جعفری: فرامرز جعفری مقدم، متولد ۲۹/۱۲/۱۳۵۲ در «روستای نرکه» از شهرستان املش هستم. دوره‌ی ابتدایی و راهنمایی را در روستای نرکه خواندم و دوره‌ی دبیرستان را به شهر املش رفتم.

معشوری: شغلی کنونی‌تان چیست و کجا مشغول هستید؟
جعفری: مدیر مدرسه‌ی کودکان استثنایی در شهر آبادان هستم .

معشوری: یعنی استخدام آموزش و پرورش هستید، خب اصلا چطور گذارتان به خوزستان افتاد؟
جعفری: بله. دوره‌ی کاردانی تربیت معلم در تهران بودم و استخدام رسمی آموزش و پرورش استثنایی گیلان بودم به‌علت تغییر در زندگی به آبادان آمدم .

معشوری: تا چه مقطعی در تربیت معلم ادامه دادید و این تغییر زندگی یعنی چه؟! آن‌جا ازدواج کردید؛ یا خواستید محیط زندگی تان را عوض کنید؛ یا این‌که به دلیل شغلی به آبادان رفتید؟
جعفری: لیسانس را در اهواز گرفتم. وقتی متاهل شدم حقوق و مزایا در شمال کم بود، به همین خاطر تصمیم گرفتم به خوزستان سفر کنم تا از مزایای مناطق گرمسیری استفاده کنم، همسرم شمالی هستند .

معشوری: بسیار خوب، آن‌چه باعث این گفت‌وگوست، کشت برنج توسط شما در آبادان است، این ایده چطور در شما شکل گرفت؟
جعفری: ببینید ایده‌ی اولیه این کار، تحقیقی بود که برای آموزش و پرورش بهتر کودکان استثنایی انجام دادم تا به آموزش‌های «دکتر ماریا مونته سوری» پزشک ایتالیایی رسیدم. با این انگیزه و با توجه به ترک تحصیل زیاد کودکان استثنایی، تصمیم گرفتم از یک فضای پِرتِ مدرسه، باغی زیبا بسازم که در سال ۱۳۹۴ استارت این کار را زدم و باغ را به نام خود دکتر «مونته سوری» نام گذاری کردم.

بعد تصمیم گرفتم کارهایی در باغ انجام دهم که نه تنها کودکان، بلکه حتی اغلب معلمان در چهار فصل از دیدن آن محروم بودند. به همین خاطر درختان شکوفه‌دار کاشتم که بچه‌ها شکوفه ها را در بهار ببینند. یا درختانی کاشتم که در پاییز رنگ برگ‌هایش زرد و نارنجی شود، تا بچه‌ها این چیزهایی را که در کتاب می‌خوانند در باغ لمس کنند. همان‌طور که می‌دانید آبادان منطقه‌ی گرمسیری است و درختان شکوفه‌دار و یا رنگ برگ زرد و نارنجی که در شمال ما بسیار می‌بینیم و لذت می‌بریم محروم هستند. در ادامه بعد از کاشتن درختان، امسال تصمیم گرفتم که شالیزار درست کنم تا هم بچه‌ها و هم معلمان از دیدن آن لذت ببرند.

معشوری: گمان می‌کنم اگر نه بی‌نظیر، که قطعا کار شما در حوزه‌ی آموزش و پرورش کشور کم‌نظیر است و من به عنوان یک ایرانی خوشحالم چنین ایده‌یی را اجرایی کردید. حال پرسش‌ام این است؛ چه باز خوردی از مسئولین و دانش‌آموزان‌تان گرفتید؟
جعفری: بازخورد مسئولین تاکنون در حد حوزه‌ی آموزش و پرورش بوده و تنها تشویق و تحسین شفاهی بوده و اما معلمان و دانش‌آموزان هرروز در این باغ زندگی می‌کنند و شادی و نشاطی که در آن‌ها می‌بینم، قابل توصیف نیست.

معشوری: همین‌که توبیخ نشدید، جای شکرش باقی است، شما مزدتان را از همان دانش‌آموزان می‌گیرید. پرسش دیگرم این است که آیا در آبادان و یا توی خرمشهر تا کنون دیده یا شنیده‌اید که برنج کشت شده باشد، اگرچه احتمالا مطلع‌اید در برخی مناطق خوزستان مانند میداوود، ایذه، باغملک و …نوعی برنج گرده کشت می‌شود.
جعفری: بله در خود آبادان و خرمشهر تاکنون کشت برنج نشده؛ اما بعد از کیلومتر ۵ آبادان به اهواز، زمین‌هایی را دیدم که سال گذشته برنج کاشتند. با این‌که زمین‌های زیادی در آبادان و خرمشهر و حتی جزیره دیدم که بلا استفاده مانده است. نیم نگاهی به این موضوع داشتم که با این کار و تبلیغات رسانه‌ی مجازی مردم را تشویق به کاشت انواع درختان و حتی برنج کنم.

معشوری: بسیار عالی است. البته می‌دانم این مقدار که کشت کردید به نوعی شالیزار نمادین بود، وسعت‌اش چقدر است و از چه نوع محصولی کشت کردید؟
جعفری: بله درست می‌فرمایید؛ این شالیزار نمادین در مساحت ۱۲ متر مربع هست و از شلتوک «طارم گیلان» استفاده کردم.

معشوری: از آن‌جا که از خانواده‌یی کشاورز هستید، فکر می‌کنید این نوع برنج ثمردهی‌اش با خاک آبادان هم‌خوانی و سازگاری دارد؟ یعنی از روی ظاهر می‌توانید بگویید اگر کسی بخواهد آن‌جا کشت کند؛ برداشت خوبی خواهد داشت؟
جعفری: این کار امسال اولین بار آزمایش شد و تاکنون رشد خوبی داشته و احتمالا تا بیست روز دیگر قابل برداشت است، آن‌چه در ظاهر می‌بینم با شالیزار خانه‌ی پدری‌ام در گیلان برابری می‌کند.

معشوری: بسیار خوب، برای آبیاری مشکلی نداشتید؟
جعفری: خوشبختانه تاکنون مشکلی نداشتیم. ما ابتدا زمین را کوبیدیم و آب کامل گرفتیم و تاکنون فقط در حد یک چهارم آب لوله برایش باز کردیم که بعد از شالیزار درختان نیز آبیاری می‌شوند.

معشوری: یعنی اگر مثلا یک آبادانی بخواهد در آن منطقه برنج کشت کند، برای آبیاری مشکل نخواهد داشت؟
جعفری: کشاورزانی آمدند و از نزدیک شالیزار را دیدند و تصمیم دارند سال آینده برنج کشت کنند؛ این‌جا ما دو رودخانه بسیار بزرگ آب شیرین اروندرود و بهمنشیر داریم که آب بسیار زیادی از این دو رودخانه به خلیج فارس می ریزد، اگر کشاورزان اراده کنند، می‌توانند محصول بسیار بیش‌تری از شمال برداشت کنند.

معشوری: احتمالا زمین‌های آن‌جا تشنه‌تر از گیلان و مازندران است و ماندگاری آب کم است، یعنی با آب‌یاری متعدد می‌توانند جبران می‌کنند یا راه دیگری وجود دارد؟
جعفری: آبادان و حتی خرمشهر هم سطح دریاست و اگر شما بخواهید کم‌تر از نیم متر زمین را بکنید، به آب می‌رسید و چنین مشکلی نیست. اگر مشکلی هم باشد با توجه به نزدیکی به رودخانه‌ها، خیلی راحت می‌توانند از آب رودخانه‌ها آبیاری کنند.

معشوری: بله آن منطقه را می‌شناسم، اما فکر می‌کردم زمین‌ها آب را به زیر زمین بکشند. با این حال، از این که یک هم‌شهری ما در آبادان زیبا چنین کاری کرده بسیار خوشحالم، پرسش‌های من تمام شد، اگر نکته‌یی دارید بفرمایید.
جعفری: از شما ممنون . فقط یک مطلب دیگر که شاید برای شما جالب باشد مطرح می‌کنم که البته با گزارش شالی‌کاری مرتبط نیست.

معشوری: بفرمایید.

جعفری: با توجه به ایده‌ی بازی و نشاط کودکان در کنار ساحل کاسپین(خزر) با شن؛ برای اولین بار (بدون اغراق تاکنون در سطح خوزستان ندیده بودم) اتاق شن ساختم که کودکان می‎روند توی این اتاق و مانند ساحل کاسپین با شن‌ها بازی می‌کنند تا انرژی شان تخیله شود.
جالب‌تر این‌که حتی معلمان مدرسه آموزش‌های لمسی و حرکات توانبخشی در این اتاق انجام می‌دهند. متاسفانه این ایده هم مورد حمایت مسئولان بالا دست قرار نگرفت، چون همواره از هزینه‌ها هراس دارند. ما لذت بازی در کنار دریا را برای کودکان استثنایی محروم از دریا در آبادان احیا کردیم.

معشوری: برای شما و همه‌ی کادر آموزشی مدارس ایران آرزوی سربلندی دارم و از این‌که وقت‌تان را در اختیار من قرار دادید؛ سپاسگزارم.
جعفری: من هم سپاسگزارم که آبادان و ما را دیدید.

گفت‌گو: افشین معشوری

بازنشر بدون نام سایت تیترما  و مصاحبه‌کننده ممنوع است.

  • منبع خبر : اختصاصی