احسان محمدی
صدای گوینده ورزشگاه آزادی در پس زمینه مصاحبه به گوش میرسد که دارد نام بازیکنان ترکیب پرسپولیس برای بازی خانگی مقابل نساجی را اعلام میکند. آنها برای صعود به صدر جدول باید از سد یکی از تیمهای خوندار لیگ بگذرند، در هوایی سرد و نه چندان سالم، به اندازه معقول هوادار به ورزشگاه آمده است اما «سعید راد» به کالدرون حمله میکند. او را «دیکتاتور» و «بیتربیت» خطاب میکند. میگوید فوتبال بلد نیست و بردن بازیها با یک گل ارزش ندارد و اضافه میکند: «همهاش هم داره زور میگه، اِلِه میکنم، ِبِله میکنم»!
آشکارا عصبانی است. درست مثل نقشش در فیلم سینمایی «صادق کرده» که رانندههای کامیون را برای انتقامجویی از یک راننده گناهکار، فلهای میکشت. چشمهایش را درشت میکند و به سرمربی تیم محبوبش میتازد. او یک پرسپولیسی دو آتشه است. از آنها که سالها عاشق این تیم بوده و هیچوقت برای اینکه دل همه را به دست بیاورد و استقلالیها نرنجند، دست به ریاکاری نزده که «دو تیم برای من فرقی ندارن»!
زمانی علی پروین میگفت سعید راد برای پرسپولیس نحسی میآورد و بهتر است به ورزشگاه نیاید. او اما بیتوجه به این خرافات میآید و تیم محبوبش را همراهی میکند. این اتفاق البته ارزشمند است که چهرههای سرشناس سرمایه اجتماعیشان را به فوتبال اضافه کنند. سعید راد حق دارد که نظرش را بگوید و طبیعی است که دلش فوتبال پرگل بخواهد اما این سبک حمله کردن به سرمربی تیمی که یکی از اصلیترین مدعیان قهرمانی است و هم در جام حذفی و هم لیگ شانس قهرمانی دارد منصفانه است؟
تیم کالدرون با پیروزیهای اقتصادی «سه امتیاز»ها را جمع میکند. آنها گلهای زیادی نمیزنند اما مگر تیم برانکو خط حمله آتشینی داشت؟ آنها سال گذشته ۳۶ گل زدند و قهرمان شدند در حالیکه سپاهان با ۴۶ گل زده دوم، استقلال با ۴۰ گل زده سوم و تراکتور با ۴۲ گل زده پنجم شد. این تیم تقریباً همان اسکلت را دارد و یک تفاوت اساسی دیگر را هم نباید نادیده گرفت که این نخستن فصل حضور کالدرون است و او حق دارد مهرههای خودش را آنقدر در جابهجا کند تا به بهترین ترکیب دست یابد.
برخی بر این باورند که سعید راد نگران کیفیت بازی پرسپولیس نیست، بلکه از عدم اعتماد کالدرون به نوهاش «آدام همتی» شکایت دارد. آنها میگویند اگر آدام در ترکیب بود، پدربزرگ با همین لحن به کالدرون میتاخت؟
آدام همتی در مورد چگونگی پیوستنش به پرسپولیس میگوید: «با پدربزرگم به هتل پرسپولیسیها رفتیم و پدربزرگم در کنار آقای برانکو ایوانکوویچ سرمربی تیم نشست و با او گرم صحبت شد. من هم ساکت بودم و به صحبتهای آنها گوش میکردم. پدربزرگم مرا به آقای برانکو معرفی کرد و ایشان اجازه دادند که میتوانم برای یک جلسه در تمرینات ریکاوری پرسپولیس شرکت کنم. برانکو به من گفت دوست داری سر تمرین تیم ما بیایی، که من هم پاسخ مثبت دادم. با عشق و علاقه به تمرین پرسپولیس رفتم. تمرین تمام شد و آقای برانکو به من گفت که میتوانم در تمرینات پرسپولیس حاضر شوم و با سایر بازیکنان تمرین کنم. آقای برانکو از نحوه عملکرد تمرینیام رضایت داشت و گفت که میتوانم به تیم اضافه شوم و حتی قرارداد ببندم.»
او در فصلی که پرسپولیس به شدت با کمبود بازیکن روبهرو بود ۱۲ بار به زمین رفت (عموماً به عنوان بازیکن تعویضی) و یک گل سه امتیازی حساس به سپیدرود رشت زد. با آنکه بازیکن جنگندهای به نظر میرسید از بختش خیلی خوب استفاده نکرد اما این سبک پیوستن به یک تیم بزرگ، مصداق واقعی «رانت پدربزرگ معتبر» است وگرنه میلیونها جوان و نوجوان آرزومند هرگز این بخت را پیدا نمیکنند که اینطور به تمرین پرسپولیس بروند و اختصاصی تست بدهند و لباس قرمزها را به تن کنند.
سعید راد حق دارد از سبک بازی تیمش گلهمند باشد و گلهای بیشتری بخواهد اما او نباید فراموش کند که فقط یک «هوادار» است و جایش روی سکوها، حتی اگر یک روز «صادق کرده»ای بوده که جماعتی شیفته چشمهای تیلهای، قامت افراشته، سبیلهای پرپشت و غیرتش بودهاند اما غلظت زیاده از حد غیرت، چه در هواداری از یک تیم و چه زندگی ممکن است فاجعهبار باشد. درست مثل عاقبت صادق کرده!
- نویسنده : احسان محمدی
- منبع خبر : ایرانورزشی، شنبه ۷ دی