یکی حال مرا بعد از تو در این‌جا نمی‌پرسد
یکی حال مرا بعد از تو در این‌جا نمی‌پرسد
هر شعری اگر از تصاویر و نشانه ها فاصله بگیرد به شعار تبدیل می شود .این مهم در شعر فریبا نجفی با وسواس خاصی و به زیبایی خوش نشسته است.

دکتر علی خوشه چینتیترما / دکتر علی خوشه‌چین – «پیغمبر نام آشنا» مجموعه غزل‌های « فریبا نجفی»  است که در سال ۱۴۰۰در نشر اورازان چاپ شده است. این مجموعه ۵۰ غزل اجتماعی و عاشقانه دارد و از شاعری است که شعر را خوب می شناسد و پیش از این هم سه مجموعه شعر موفق دیگری به نام‌های (نامزد دردهای ناگهانی-بی قراری در اسکله-برکه ی آرامش) منتشر کرده است.

فریبا نجفی در سال ۱۳۵۱در کرمانشاه متولد شده است. وی در کودکی همراه خانواده به بندر انزلی مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در این شهر گذراند. نجفی که از سال ۱۳۸۰ به طور حرفه ای وارد دنیای شعر شده است تاکنون برگزیده چندین جشنواره استانی و کشوری می باشد.

از پختگی و سلاست و شیوایی زبان و مفاهیم موجود و به کار گرفته شده در مجموعه ی پیغمبر نام آشنا بر می آید که فریبا نجفی شاعری است که در این مجموعه، پنجاه سالگی اش را با دنیایی از واژه های ناب و تازه و تصاویر بکر و زیبا فریاد کشیده است. در پس زمینه ی این تصاویر شخصیتی قرار گرفته است که چندان اهل قید و بندهای دنیایی نیست و در پناه یک اندیشه ی آرمانی، رشد و بالندگی شعرش را به رخ روزگار و مخاطبان غزل امروز کشیده است. او شاعری  است که در هوای شعر و باران و ظرافت های کوهستان، شاعرانه هایش را نفس می کشد.

به نظر من این مجموعه از بسیاری از مجموعه غزل‌های توی بازار که مضامین عاشقانه‌ی دستمالی شده‌ی بازاری دارند، یک سر و گردن بالاتر است. من خانم نجفی را در این کتاب یک شاعر خلاق و نوآور دیدم نه یک شاعر مقلد. او در این مجموعه مفاهیم و مضامین و تجربیاتی را بیان کرده است که دقیقا متعلق به خودش است.

پیغمبر نام آشنا

در این مجموعه دقیقا ۵۰ غزل وجود دارد. چون من به بحر و وزن و عروض علاقه‌مندم ناخودآگاه تنوع اوزان این شعرها را شمردم؛ بیش از ۱۰وزن مختلف در این مجموعه هست و این اتفاق خیلی خوبی است. بسیاری از مجموعه های شعر امروز سه، چهار وزن بیشتر ندارند. این تنوع و تکثر وزنی در این مجموعه اتفاق خوبی است.

البیته یکی از مزیت های تکثر وزنی این است که هر وزنی یکسری امکانات به شاعر می‌دهد. بعضی از اوزان امکان پذیرش بعضی از واژه‌ها را ندارند، چون مدل تقطیع و هجابندی در هجاهای کوچک این امکان را به شاعر نمی‌دهد. وقتی یک وزن جدید ایجاد می‌شود می‌توان یک‌سری واژه‌ی جدید استخدام کرد.

یکی از نکات مهمی که درباره اشعار این مجموعه باید اشاره کرد این است که شاعر در شعرهایی که در آنها عنصر گفتگوی درونی را پررنگ تر به کار گرفته است، از موفق‌ترین اشعار این مجموعه هستند. مثل غزلهای بیست و نه و سی و شش و چهل و یک.

اشعاری که برای عشق و درباره عشق و با مطلع عشق و یا قافیه و ردیف عشق سروده شده اند به خصوص وقتی به پایان این اشعار نزدیک می‌شویم منسجم‌تر و یکدست‌تر می‌شوند.

«…می رسد روزی که در بازی عشق         تو شوی صیاد و من آهوی عشق

آرزو دارم بمیرم یک شبی                     عاقبت در کوی تو در کوی تو»(ص۶۳)

همچنین شعرهایی که درباره‌ی دلتنگی سروده شده‌اند هم بسیار تاثیرگذارند. به طور کلی احساسی که در غزل‌های این مجموعه وجود دارد خاصه غزلهایی که شاعر در لابه لای نگرش های دلتنگی، با هیجان خاصی سروده است، دارای لطافت و جذابیت خاصی می باشند.

«…بیا تکلیف خود را با دلم یکبار روشن کن        بشو رومی رومی یا که شاید زنگی زنگی

یکی حال مرا بعداز تو در اینجا نمی پرسد          که دلتنگم برای تو هزاران سال فرسنگی»(ص ۵۱)

دقت درانتخاب واژگان و معانی آنها در طول و عرض روایت های درونی شعر همگی حکایت از سرودنی منطقی ،آگاهانه و اندیشمندانه دارد و این امر تاثیر مستقیم و غیر مستقیمی در روابط بین شعر ،شاعر و مخاطب گذاشته است:

«با شورشی های دو چشمت صلح خواهم کرد      احساس نا آرام من در حال تبعید است

ما در دل تاریخ بی رحم از نفس گفتیم              دل بستن ما نطفه ای از عشق جاوید است»(ص۴۷)

برخی اشعار این مجموعه حسی و درونی ولی ملموس و قابل دسترس هستند. یعنی حسی آمیخته با هنر که برای مخاطب عجیب و غریب نیست، تامل می­خواهد و مکاشفه، اما معما و گره­های کور زیادی ندارد. فضاهایی امروزی، صمیمی، قابل دسترس با زبانی ملایم و شیرین زبانی خاص شاعر این واژه ها:

«…تنهایی بعد تو مرا پژمرده                 کم حوصله ام بی تو مدارای منی

یک عمر نمک گیر لبانت بودم              رسوای توام چنانکه رسوای منی

تا لحظه ی مرگ در کنارت هستم          با هر نفست دم مسیحای منی…«(۲۲)

 

به نظر می رسد هر شعری اگر از تصاویر و نشانه ها فاصله بگیرد به شعار تبدیل می شود .این مهم در شعر فریبا نجفی با وسواس خاصی و به زیبایی خوش نشسته است. اشعار او از شعار زدگی در امان بوده است. عنصر حس آمیزی و خیال در شعر خانم نجفی، در بیشتر غزل هایش به چشم می خورد. ساخت تصاویر بسیار زیبایی که جز ذهنی پویا و خلاق از عهده ی کسی بر نمی آید.

«…من زنده ام تا پیش مرگت باشم ای عشق         راهی به جز مردن برای تو ندارم

من را برای با تو بودن آفریدند                         با من بمان ای تو تمام اعتبارم»(ص۸۵)

فریبا نجفی در این مجموعه غزل‌های مناسبتی ندارد و این خود امتیاز بسیار مهمی است. همچنین او با آنکه در کنار دریا زندگی می کند خود و شعرش را درگیر تصاویر طبیعت ( دریا و جنگل و …نکرده است. اگرچه سرشت دریا و رودخانه در اشعارش جاریست:

«رعد و برقی می زند از خانه بیرون می زنم      رقص کن معشوقه ی در زیر باران منی»(۸۳)

شاعر از آرایه ها و عناصر زیبایی سخن هم در مجموعه‌اش زیاد استفاده کرده است. نوعی صداقت و سادگی در بیان عواطف و افکار شاعر در سرتاسر این دفتر شعر به چشم می‌خورد که سرمایه‌ی شاعر است و باید شهر شعری‌اش را بر این پایه بنا کند:

«…نیمکت مدرسه ها شاهدند                 زنگ کلاس من و تو زنگ عشق

صلح کنار تو چه خوش می نشست         حال نشسته به دلم جنگ عشق…»(۷۰)

ویژگی دیگری که در سروده های خانم نجفی دیده می شود نوعی انسجام و یکپارچگی است.. چیزی که اتفاقاً در غزل‌های امروز خیلی قابل مشاهده نیست. در شعر امروز متاسفانه اشعار کمی یافت می‌شوند که ابیات‌شان این یکپارچگی را در معنا و ساختار داشته باشند. همچنین در این مجموعه شخصیت شاعرانگی شاعر و نوع انعکاس این شخصیت در بسیاری از اشعار به زیبایی هویدا است.

در پایان لازم می دانم یکبار دیگر اشاره کنم که مهم‌ترین چیزی که فارغ از معیارهای فنی و ادبی می‌توان به شکل اکتسابی درباره این کتاب و مجموعه های دیگر فریبا نجفی بیان کرد این است که ما با یک شاعر خوب طرف هستیم. شاعری که از سر سرگرمی و تفنن به سراغ سرایش شعر نرفته، بلکه به شکل مهندسی شده آن را یاد گرفته است و با ظرافت و شور و شوق و عشق و اشتیاق آن را دنبال می کند.

 

دکتر علی خوشه چین. رشت. بهمن ۱۴۰۲

  • نویسنده : دکتر علی خوشه چین
  • منبع خبر : اختصاصی