تیترما- مسعود فرحزاد- نگاه/ با شکست تجاری و هنری یکی از فیلمهایش (ساغر به کارگردانی سیروس الوند) در سال هفتاد و هفت، به ناگاه از سینما حذف شد و دیگر کمتر کارگردانها و تهیهکنندهها به سراغش رفتند.
در عرض چند سال بعد، در دو سه سریال تلویزیونی ایفای نقش کرد که هم آن کارها، کارهای جدی و محکمی نبودند و هم خودِ او اساسا بازیگر سریالهای متوسط و ضعیف اینچنینی نبود.
بعدتر، در گذر عمر به ناگاه از خاطره سینما و سینماییها حذف شد و در عرض بیش از یک دهه نه اسمی از او در فیلم و سریالی میرفت و نه حرفی از او در مجله و مصاحبهای! تا اینکه به ناگاه کشف شد خانم بازیگر و سوپراستار مطلق دهه شصت و اوائل دهه هفتاد، یک زندگی وارونه را به سرپرستی برادر پزشکش سپری می کند. یعنی روزها خواب است و شبها بیدار!
همین سبک زندگی و عدم توجه دیگران و نگرفتن سراغی از او، او را افسرده کرد و به قرص و داروهای وحشتناک کشاند. افسردگیای که چندی بعد با آلزایمر نیز عجین شد و خانم بازیگر رفت که رفت!
او بازیگر سکوت بود. باید صحنه و میزانسن و قصه درست چیده میشد تا با آن چشمهای افسونگر و جادوییاش که آدم را به یاد آهوان دشتها و افسانهها میانداخت، نگفتههای دردآلود قصه و شخصیتها را بازی میکرد و میگفت. کمتر بازیگر زنی را در ایران میتوانستید پیدا کنید که تا به این اندازه درونگرا بازی کند (بازیگر برونگرای زن تا دلتان بخواهید وجود داشت و دارد). اما بحث زیبایی چشمهایش نبود. نگاهش بود که سحر داشت. سِحری که از وجود و نوع بازیاش برمیخاست و میخواست رازی را بگوید که هیچوقت نمی گفت. چون نمیخواست. شاید هم نمی توانست. اما، معمای آن راز همیشه با مخاطبش میماند و آنقدر به او منتقل میشد که انگار به جوابش رسیده است. مهم نبود که جواب چه چیز بود و چه چیز هست. مهم آن حس بود که میبایست به مخاطب منتقل میشد و می شد:
«مبهم، ناروشن، غمناک، سحرانگیز، دردآور، حزنآلود، اما زیبا و به امید شرایط بهتر!» درست مثل خود زندگی.
چشمهای او با آن نوع نگاه شخصیتهایی که بازی میکرد و روی پرده سینما به آنان جان میبخشید خودِ خود زندگی بودند. با همه رنجها و زیباییهایش!
حداقل سینمادوستان دهه شصت آن نگاههای سینمایی خانم بازیگر را هیچوقت نمیتوانند فراموش کنند. چون دیگر در این سینما از آن نوع نگاهها ندیدند که ندیدند. میراث هنری او، فقط متعلق به خودش بود و متعلق به خودش ماند …
- نویسنده : مسعود فرحزاد
- منبع خبر : اختصاصی