تیترما- دکتر علی خوشهچین / حضور زنان در کالبد هنری هر جامعه، می تواند نشانهای مثبت از تحولات اجتماعی، هنری، فرهنگی و… باشد. در دهههای گذشته این حضور و تکاپو، خاصه در ادبیات و بالاخص در شعر به اوج خود رسیده است. به نحوی که به جرات میتوان اذعان کرد که شعر امروز ایران تا حد زیادی به زنان فرهیخته و شاخص خود مدیون است و بیتردید نیمی از بدنهی شعر امروز ایران را اشعار شاعران زن تشکیل میدهد.
اگرچه شعر، مقولهای است که در نگاه نخست جنسیت نمیشناسد؛ اما در پرداختن به مضامین و مفاهیم مطرح شده در آن و با گذر بر دورهای که شعر در آن سروده شده، گاه جنسیت مفهومی متعالی مییابد، چرا که همواره اقتضائاتی در حواشی و بطن ماجرا هستند که تاثیری شگرف بر اصل موضوع میگذارند. البته گاه زنانگی حاکم بر جان شعر، خود یک ویژگی بارز به شمار میرود.
در این گفتار کوتاه، مجموعه غزل «گل پر» سرودهی شاعر توانمند و نواندیش گیلانی «خانم فاطمه حبیبی» را از لحاظ فرم و محتوا و موسیقی، ساختارهای زبانی و ادبی مورد بررسی قرار میدهیم.
قبل از ورود به ساختار کتاب و تحلیل اشعار این مجموعه باید گفت فاطمه حبیبی شاعری است که در این کتاب بسیار مسلط و موفق عمل کرده است. در این مجموعه مخاطب با اشعاری مواجه است که گاه گفتمانی زیبا از رمانتیسم فردی و ساده را به ذهن متبادر میکند و گاهی نیز رمانتیسمی اجتماعی را با ساختاری پیچیده میتواند دریافت کند.
فاطمه حبیبی با استمرار و اصرار بر استفاده از ظرفیتهای زبانی و فرمی و ساختاری و پرداختن به آنها با بیانی ساده و روان و به کارگیری تصاویر ناب و احساسات زیبا، زمینهی تثبیت این ویژگیها را در اذهان فراهم آورده است. بنابراین اگر بخواهیم از یک ویژگی خاص و مستمر و پررنگ اشعار او حرف بزنیم، حضور جاری زن است، زنی که از عشق و دوست داشتن میگوید.
«گل پر» شامل ۳۸ غزل، در ۹۰ صفحه در سال ۱۴۰۲ توسط انتشارات ماه مینو به چاپ رسیده است. فاطمه حبیبی شاعر جوان و در عین حال بسیار توانمند و باتجربه کدر سال ۱۳۶۳ در شهرستان لنگرود متولد و از سال ۱۳۹۶ به طور حرفهای سرودن شعر را آغاز کرده است و مجموعهی «گل پر» نخستین اثر مستقل وی محسوب میشود.
لازم به ذکر است که فاطمه حبیبی در قالبهای متفاوتی اعم از غزل، دوبیتی، رباعی، چهارپاره، مثنوی و… به زبانهای گیلکی و فارسی فعالیت شعری دارند. ایشان با بیشتر انجمنهای شعر گیلان همکاری مستمری دارند. حبیبی در شعر کلاسیک زبانی نرم، فاخر و روان دارد. بلاغت و سلاست از ویژگیهای اصلی زبان شعری او است. همچنین ایشان برگزیدهی شعر مادرانه اصفهان و جشنوارهی شعر گیلکی صومعهسرا و چندین جشنوارهی استانی و ملی هستند.
حبیبی شعر را تفنن و سرگرمی نمیداند، بلکه به شکل مهندسی و تخصصی آن را دنبال میکند. به نظر من شخصیت شاعر و نوع انعکاس این شخصیت در شعرش مهمترین موضوعی است که در نقد این مجموعه اهمیت دارد. ما در این مجموعه با شاعری روبهرو هستیم که از اتفاقات، لحظهها و حالات مختلف و متنوع زندگی خودش، بسیار متناسب و بهجا در اشعارش استفاده کرده است.
اصلیترین درونمایهی مجموعهی «گل پر» عشق است. شاعر در جای جای این مجموعه دست ارادت به آستان عشق دراز میکند و از او همت می طلبد و حدود ۸۵ بار (تقریبا در تمامی غزلها) از واژه عشق در این مجموعه استفاده کرده است.
تعابیری مانند لباس عشق، کام عشق، عطر عشق، آتش عشق، سلول عشق، آستان عشق، حضور عشق، خندهی عشق و… که هرکدام بیانگر ظرافت اندیشگانی شاعر در به کارگیری موجه و غیر تکراری از این مقولهی پر بسامد شعر فارسی است.
«قرار بود که دنیا لباس عشق بپوشد» ص ۶۷
«باید که نامت را غزل بگذارم ای عشق» ص۷۶
«بشکن به لبخندی شب دیوار را عشق» ص۸۰
«قسم به عشق قسم بر شکوه چشمانت» ص ۳۴
شاعر در این مجموعه بیان میدارد که مفهوم زندگی در عشق خلاصه میشود و حیات واقعی، تنها در قلمرو عشق محقّق میشود و به عقیدهی شاعر، جهان بیعشق، چیزی نیست جز تکرار یک تکرار؛ به همین دلیل از عشق میخواهد که با لبخندی دیوار شب را بشکند و او را از تردیدها رهایی بخشد تا بتواند به سرزمین یقین برسد.
بهکارگیری تصاویر بکر و غیرتکراری و صداقت و صمیمیت و در عین حال سادگی در بیان عواطف و افکار، در سرتاسر این مجموعه به چشم میخورد و میتوان آن را سرمایهی اصلی شاعر به حساب آورد. شاعر با مهارت بسیار شهر شعرهایش را در این کتاب بر این پایه بنا کرده است. در هیچکدام از اشعار این مجموعه، بیدقتی، بیمبالاتی، بیتوجهی و سهلانگاریهای شاعرانه دیده نمیشود و به نظر میرسد اشعاری که در آنها عنصر روایت پررنگتر است، موفقترین شعرهای این مجموعه هستند. مثل شعر (من کویرم خندههای عشق آبادم نکرد) یا شعر (رسیدهام به ته خط به نقطۀ پایان) به خصوص وقتی به پایان این اشعار نزدیک میشویم، منسجمتر و یکدستتر میشوند.
به طور کلی احساس و عاطفه عناصری هستند که در غزلهای این مجموعه قابل لمس و پررنگ هستند. شاعر این مجموعه، زبان مخاطبپذیری دارد و این نکته بسیار مهم است. میدانیم که غزل امروز مخاطبان کمتری دارد اما خانم حبیبی با تجربهای بالا تلاش کرده است تا زبان شعرش بسیار تازه و ملموس باشد و آگاهی به این نکته، در اشعارش آشکار و بسیار به او کمک کرده است.
به نظر میرسد این مجموعه از بسیاری مجموعه غزلهایی که مضامین عاشقانهی تقلیدی و تکراری دارند، یک سر و گردن بالاتر است. خانم حبیبی در این کتاب یک شاعر مؤلف است نه مقلد. او شاعری است که به دنبال آفرینش مفاهیمی است که دقیقا متعلق به خودش باشد.
متاسفانه بسیاری از اشعاری که در حال حاضر سروده میشوند (خاصه غزل) از نظر مفهوم و موضوع و اندیشه، تقلیدی هستند. به قول سیدحسن حسینی که می گوید: «شاعران خوب از خدا الهام میگیرند و شاعران بد از یک شاعر خوب». شاید بتوان با اشعار تقلیدی مخاطب عام را فریب داد، ولی منتقد و پژوهشگر میتواند به خوبی این تقلید را تشخیص دهد.
خوشبختانه شاعر مجموعهی «گل پر» در این زمینه بسیار موفق عمل کرده است و تلاش کرده است تا زبان خودش باشد و این نکته به زیباییهای اشعار این مجموعه افزوده است. همچنین باید به این نکته اشاره داشت که شاعر مجموعهی«گل پر» با مخاطب بازی نمیکند، بلکه مخاطبسازی میکند.
یکی از اتفاقات خیلی خوبی که در این مجموعه، رخ داده است، تنوع اوزان عروضی است. در این مجموعه ۳۸ غزل وجود دارد که در هشت وزن مختلف سروده شده است. این تنوع و تکثر وزنی در این مجموعه اتفاق خوبی است. همچنین استفاده از موسیقی کناری (انواع ردیف، اعم از فعلی، اسمی، حرفی، ضمیر و به کار گیری قوافی زیبا) و موسیقی معنوی و بیرونی به زیباییهای این اثر افزوده است.
یکی دیگر از ویژگیهایی که در اشعار خانم حبیبی میتوان مشاهده کرد، انسجام و یکپارچگی در معنا و ساختار است که در تمامیت کتاب قابل رویت است. چیزی که اتفاقاً در غزلهای امروز بسیار کم دیده میشود. من این یکپارچگی را در خیلی از شعرهای این مجموعه دیدم: مانند غزل صفحهی ۳۶، «احساس دلتنگی من در باد گم شد». نمیشود یک بیت از این شعر را حذف کرد به طوری که به ساختار معنایی کل غزل خدشهای وارد نشود.
شعر دیگر غزل صفحهی ۴۳ است: «جز غم که می پرسد همیشه حال من را». شاعر در این غزل یک فضای غمآلود خلق کرده که از اول تا انتها این فضا احساس میشود. این غزل زبان استعاری و شیرین و روانی دارد.
تصویرسازیهای جذاب، به منظور رسانش و اثرگذاری بهترِ پیام (محتوا) چه در حوزهی درک و دریافت و چه در حوزهی محسوسات و همچنین در بازتاب عنصرِ خیال و ایجادِ شاعرانگی در آینهی ذهن مخاطب از جدیترین جلوههایی است که در این مجموعه به چشم می خورد.
«بغض دارم مثل ماهی قرمزی در تنگ عید
هیچ کس از تنگ تنهایی م آزادم نکرد
کوه بر گرداند بر من درد و دل های مرا
اعتنایی کوه هم دیگر به فریادم نکرد» صفحه ۳۵
در مورد زبان غزلهای این مجموعه نیز باید گفت در عین حال که امروزی است، از سنتهای زبانی غزل کلاسیک هم بهره میگیرد و در عین حال که کلاسیک است، از زبان امروز نیز بیبهره نیست و این مسئله یکی از دلایل موفقیت این مجموعه میتواند باشد؛ چرا که به قول «تی اس الیوت» نوآوری موفق، نوآوریای است که یک پای در سنت دارد و ارتباط خود را با سنتها به طور کامل قطع نمیکند. برای نمونه به ابیات زیر دقت کنید:
بیستون را میشکافد دستهای سرنوشت
من که شیرین توام فرهاد میخواهم چه کار
در نگاهم آتش عشق تو جولان میدهد
از سکوت چشم تو فریاد میخواهم چه کار…ص ۵۶
به طور کلی من شاعر این مجموعه را شاعری توانا و غزلهای این کتاب را دارای زبانی فاخر و متفاوت دیدم. البته خانم حبیبی در قالبهای دیگر نیز این مهارت و توانایی را نشان دادهاند. به اعتقاد من سرکار خانم فاطمه حبیبی، ذهنی بسیار خلاق و توانمند، خصوصا در پردازش تصویر، روایت و به طور همزمان بهکارگیری اندیشه و احساس و زبان دارند و ایشان در قالب غزل با تمام محدودیت های وزنی و قافیه و … قابلیت خود را به اثبات رساندهاند.
سخن آخر
در شعر امروز یافتن ذائقهی مخاطبان دشوار شده است. بیشتر مخاطبان هنر، در هر سن و سالی که باشند با جهان مجازی سر و کار دارند. کسی که در این دنیا بزرگ شده، دمدستیترین شکل واژهها را میشناسد. به اعتقاد من نوعی کهنهگرایی و ارتجاع ادبی در شعر و به ویژه غزل معاصر در حال رخ دادن است و اتفاقا وظیفهی شاعران جوان این است که با این ارتجاع مبارزه کنند، چون هر حرکت رو به عقبی محکوم به شکست و فنا خواهد انجامید؛ به خصوص اگر این حرکت در ادبیات و هنر رخ بدهد.
دکتر علی خوشه چین. رشت . تیر ۱۴۰۲
- نویسنده : دکتر علی خوشه چین
- منبع خبر : اختصاصی