حال ما بد است آقای قاضی!
حال ما بد است آقای قاضی!
گوشی را دست می‌گیرم تا سری به شبکه‌های اجتماعی بزنم. آی‌کن اینستاگرام و پیامک کنار هم است. سهوا پیامک را لمس می‌کنم. ناگهان از دیدن مبلغ کم شده جا می‌خورم. بلند می‌شوم و از توی کیف کاغذ را با گوشی مطابقت می‌دهم: برای سه قرص نان بربری (فانتزی) ۸۸ هزار تومان کسر شده!

لنگرود + نانوای متخلف + نان فانتزی

تیترما / افشین معشوری -سه عدد نان فانتزی (بربری) را می‌گیرم. کارت را می‌دهم، می‌کشد و به‌دست‌ام می‌دهد. دل دل می‌کند کاغذ را ندهد. دست‌ام را دراز می‌کنم و می‌گیرم و با کارت توی کیف می‌گذارم.

پشت فرمان می‌نشینم و به خانه می‌آیم. نان را روی میز ناهارخوری می‌گذارم. لباس از تن درمی‌آورم و می‌نشینم.

گوشی را دست می‌گیرم تا سری به شبکه‌های اجتماعی بزنم. آی‌کن اینستاگرام و پیامک کنار هم است. سهوا پیامک را لمس می‌کنم. ناگهان از دیدن مبلغ کم شده جا می‌خورم. بلند می‌شوم و از توی کیف کاغذ را با گوشی مطابقت می‌دهم:

برای سه قرص نان بربری (فانتزی) ۸۸ هزار تومان کسر شده!

با عصبانیت لباس می‌پوشم و سوار اتومبیل می‌شوم و شتابان تا نانوایی می‌روم.

«خانم! سه تا نون بربری چه‌قدر می‌شه؟»

-۲۲ هزار تومن!

«پس چرا شما ده دقیقه پیش ۸۸ هزار تومن بابت ۳ تا نون کم کردید؟»

تا می‌آید چیزی بگوید، خانم پشت پیشخوان نان می‌گوید:

«بله من به این آقا سه تا نون دادم.»

خانم پشت صندوق با این که قبض کاغذی با نام “نان…” را در دست دارد می‌گوید:

«می‌شه کارتی که باهاش نون خریدید رو بدید؟»

کارت را طوری روی میز می‌کوبم تا بفهمد خواسته‌اش ابلهانه است. با این حال من‌ومنی می‌کند و می‌گوید:

«بله، درسته، بقیه‌ی پول رو کارت به‌کارت کنم؟»

با تحکم کارت را از او می‌گیرم و می‌گویم:

«خیر، نقدی بدید!»

بعد در حالی که دارد اسکناس می‌شمارد، می‌گویم:

«این بار اول‌تون نیست. چند بار تا الان ۵ تومن ده تومن اضافه برداشتید من فهمیدم و چیزی نگفتم، نکنید این کار رو…»

تا می‌آید دوباره توجیه کند، می‌گویم:

«آخه چه‌طور ۲۲ تومن شد ۸۸ تومن، چرا آخه؟ دقیقا چهار برابر، می‌شه مگه تصادفی چهار برابر باشه؟»

آقای قاضی، ما حال‌مون بده، نونوای دزد ندیده بودم، که دیدم.

  • نویسنده : افشین معشوری
  • منبع خبر : اختصاصی