تیترما – افشین معشوری / ویلاهای متروکه، مدارس از رده خارج آموزش و پرورش، ساختمانها رها شده به امان خدا و مکانهایی از این دست در دو سه دههی اخیر شده است پناهگاه انسانهایی که به هر دلیل در دام افتادهاند و حالا بعد از سالها و بعضیشان دههها جبراً یا خودخواسته میخواهند به زندگی عادی برگردند.
کمپهای اعتیاد در کشور ما سابقهیی حدود ۳۰ ساله دارند؛ اما هر چه که زمان از راهاندازی چنین مکانهایی گذشت، سطحیانگاری و رهاشدگی در خصوص راهاندازی و فعالیت این کمپها شدت گرفت و علیالاصول «سازمان بهزیستی، وزارت بهداشت، وزارت کشور و نیروی انتظامی» که میباید ناظر فعالیتهای این اماکن میبودند، تنها تبدیل شدند به مراجعی برای صدور مجوز -گاهی حتی بدون ضابطه-که اتفاقا همین بیضابطگی باعث بسیاری از مشکلات عمده از جمله «آتشسوزی کمپ ترک اعتیاد لنگرود» است که یکی از دهشتناکترین حوادث در اینگونه مراکز در سراسر کشور است و اگر دهشتناکترین نباشد، قطعا یکی از بزرگترین آنهاست، زیرا سی و چند انسان در حادثهی آتشسوزی لنگرود جانشان را از دست دادهاند و در حدود نیمی از همین عدد نیز بر اساس اعلام بیمارستان لنگرود با سوختگی حدود ۹۰ درصد به بیمارستانی در رشت منتقل شدهاند که در نوع خود بسیار اسفناک است.
شرایط ساختمانی کلینیک ترک اعتیاد
شرایط ساختمانی و تاسیساتی مراکز ترک اعتیاد مطابق با آییننامه تاسیس درمانگاهها بوده ولی حداقل سطح کلی زیربنا باید ۷۰ متر مربع و شامل موارد زیر باشد :
اتاق معاینه پزشک به متراژ حداقل ۸ متر
اتاق روانشناس/ مشاوره حداقل ۸ متر
اتاق دارو حداقل ۸ متر
اتاق مراقبتهای پرستاری و احیا حداقل ۱۰ متر
اتاق انتطار با قابلیت استفاده جهت گروه درمانی حداقل ۱۶ متر
در خصوص چگونگی شرایط تاسیس چنین اماکنی با جستوجویی ساده در اینترنت، به سایتهایی برمیخوریم که نوشتهاند:
«هر پزشک می تواند به تنهایی متقاضی تاسیس مرکز ترک اعتیاد باشد؛ اما در مورد سایر متقاضیان مطابق آیین نامه تاسیس درمانگاهها رفتار خواهد شد. مسئول فنی و سایر پزشکانی که در مراکز ترک اعتیاد کار میکنند باید دورههای آموزشی روانشناسی بالینی و مشاوره را سپری کنند. علاوه بر این مسئول فنی کلینیک ترک اعتیاد باید متخصص روانپزشکی یا پزشک دوره دیده نیز باشد.»
به جرات میتوان گفت بیش از ۸۰ درصد کمپهای محلی (و نه آنهایی که در شهرهای بزرگ و کلینیکهای خصوصی فعالیت میکنند) در سراسر کشور هیچکدام از شرایط اعلام شده را دارا نیستند، چه اغلب اینها آدمهای سینهسوختهیی هستند که خود مبتلا به همین درد بودهاند و پس از رهایی -با هر انگیزهیی، حتی مادی- درصدد تاسیس کمپ و کمک به مبتلایان برآمدهاند و درست از همینجاست که میطلبد نظارت صورت بگیرد و احتمال قریب به یقین نمیگیرد.
نگارنده در چند برههی زمانی بنا بر وظیفهی روزنامهنگاری در مراکزی از این دست حضور یافتهام، از حضور در ویلای متروکهیی در «ملارد» تا کمپهای محلی در «گیلان» تقریبا وضعی مشابه هم دارند. اتاقهایی عمومی برای تجمع و صرف ناهار و شام و اتاقهایی برای سمزدایی و گاهی اتاقهایی برای استراحت و البته اتاقی بهعنوان مدیریت که معمولا مدیرها از میان «رهایییافتگان» انتخاب میشوند و…
آتشسوزی کمپ لنگرود نخستین نمونه از این حوادث نیست و اگر ارادهی قوییی پشت این قضیه نباشد، قطعا آخرین آن نخواهد بود. در چنین مکانهایی روانشناس، پزشک، مددکار اجتماعی، پرستار و… یا نیست و یا اگر هم باشد اساسا مستقر یا مقیم نیست و با مبالغی که از سوی مدیران چنین مکانهایی از متقاضیان دریافت میشود، امکان حضور ۲۴ ساعتهی «پزشک، روانشناس، پرستار و…» نیست.
سخن پایانی درر اینباره، اینکه تا «مراجع صدور مجوز» گامی فراتر از اعطای مجوز نگذارند و مالی و معنوی به کمک این قشر آسیبدیده نیایند، شرایط همینگونه که تاکنون جاری بوده به پیش خواهد رفت و صد البته هر آن امکان بروز حوادث مصیبتبارتری نیز وجود دارد.
- نویسنده : افشین معشوری
- منبع خبر : اختصاصی
نگار
تاریخ : ۱۳ - آبان - ۱۴۰۲
باعث تاسفه
تامین
تاریخ : ۱۳ - آبان - ۱۴۰۲
این بیچاره ها به امید زندگی بهتر و سرنوشت جدید اونجا بستری شده بودند…… 😔