به گزارش تیتر ما و به نقل از تسنیم، بیست و یکمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران نیمفصل خود را پشتسر گذاشت، نیمفصلی که با صدرنشینی استقلال همراه شد و پرسپولیس و سپاهان هم در ردههای دوم و سوم قرار گرفتند. شاید بحث فنی که خیلی از کارشناسان، هواداران و مخاطبان را آنطور که باید و شاید، راضی نکرد ولی در بُعد حواشی، مشکلات و چالشها لیگِ امسال رکوردهای زیادی را جابهجا کرده است.
در گزارشی جامع نگاهی به آنچه در نیمفصل اول لیگ بیست و یکم گذشته است و نواقص و مسائل موجود، انداخته است که در ادامه میخوانید.
ورزشگاهها ـ خانهبهدوشی تا چمنهایی که سبز نبود!
یکی از اصلیترین مشکلات تیمها در نیم فصل بحث کیفیت زمینهای چمن و امکانات ورزشگاهها بود. مستطیلهای سبز به کابوس باشگاههایی بدل شده بود که در این فصل خانه به دوشی را تجربه کردند. برعکس سالهای پیش که سختگیری زیادی برای استانداردسازی ورزشگاهها میشد ولی امسال با وضعیتی که چمنها و دیگر بخشهای ورزشگاهها داشتند، مشخص است که نظارت خوبی صورت نگرفته است.
در حادترین موضوع باشگاه نساجی به دلیل تعمیرات و بازسازی ورزشگاه شهید وطنی، روزهای عجیبی را در ۱۶ هفته گذشته سپری کرد. این تیم از اصفهان گرفته تا مشهد از حریفانش میزبانی کرد. فجر نیز به دلیل عدم آماده شدن ورزشگاه پارس، در ورزشگاه حافظیهِ مخروب بازیهایش را ادامه داد. مورد دیگر پدیده بود که با وجود ورزشگاهِ مدرن امام رضا (ع) در مشهد، به دلیل عدم تمکن مالی به ورزشگاه ثامن رفت.
باشگاه مس رفسنجان هم به دلیل اینکه ورزشگاه اختصاصیاش هنوز آماده بهرهبرداری نشده و انجام بازی در زمین مصنوعی نیز ممنوع بوده، تمامی مسابقاتش را در سرچشمه یا سیرجان میزبانی کرده است.
موضوع دیگری که خیلی جای بحث داشت، بلاتکلیفی و عدم مشخص شدن زمین ثابت برای تیمهای پیکان و هوادار بود. پیکان در حالی که تا سالهای قبل در ورزشگاه شهدای شهر قدس میزبانی میکرد امسال به دلیل آماده نبودن این ورزشگاه به پاس قوامین رفت. هوادار نیز ورزشگاهی در تهران پیدا نکرد و ترجیح داد به استان مجاور، یعنی البرز برود. در کنار این مشکلات اساسی، وضعیت چمنها در برخی از ورزشگاههای دیگر نیز مناسب نبود.
داوری ـ از شعار VAR تا لرزیدن از سرما
صدای داوران خیلی زود بلند شد، جایی که خبر رسید دستمزدشان ۴ برابر شده ولی پرداخت نمیشود. با وجود اینکه بالاخره داوران موفق شدند بخشی از حقالزحمه قضاوتشان را در نیم فصل اول دریافت کنند اما مسائل دیگری در این حوزه رخ داده که جای تأمل دارد. اولین موضوع تداوم غیبت VAR است که حسابی جای خالیاش احساس میشود و این موضوع بارها صدای باشگاهها را هم درآورده، آنهم در حالی که مدیران فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ بارها وعده راهاندازی کمک داوری ویدئویی را داده بودند ولی با وجود گذشت نیم فصل از لیگ جدید، قدمی جدید برداشته نشده است.
در این بین، اکثر تیمهای داوری از سیستم رادیویی نیز محروم بودند تا شاهد شکوفا شدن خلاقیتها در این حوزه شویم؛ استفاده از تلفن همراه و «ایرپاد» به جای سیستم رادیویی! VAR به جای خود، سیستم رادیویی هم که هیچ؛ داوران در بیست و یکمین دوره لیگ حرفهای ایران از داشتن امکانات اولیه مثل لباس مناسب و گرمکن هم محروم ماندند تا در فصل سرما قاضیان مستطیل سبز در کنار زمین بلرزند!
اعتصاب و بیپولی ـ برخی باشگاهها بوی سقوط میدهند!
فوتبالِ ورشکسته ایران، هر سال بدهی بیشتری به جا میگذارد. اکثر تیمها زیانده هستند و از بودجه دولتی ارتزاق میکنند ولی با هر شکلی که هست حیاتشان دست و پا شکسته و با حمایتهای دولتی ادامه دارد. امسال نیز برخی از باشگاهها شرایط بغرنجی را در حوزه مالی تجربه کردند. پرسپولیس، قهرمان ۵ فصل گذشته لیگ برتر ایران که در این مدت ۲ بار حضور در فینال آسیا را در کارنامه دارد، در پرداخت دستمزد بازیکنانش ناتوان است و به دلیل بدهیهای بینالمللی در چند مرحله پنجرهاش بسته شد.
در انتهای جدول اما بیشتر میتوان تیمهای فقیر و بیسرپرست یا بدسرپرست را جستجو کرد. پدیده، با تنها ۵ امتیاز و بدون برد، در انتهای جدول قرار دارد. این تیم که از همین نیم فصل به عنوان اصلیترین گزینه سقوط به لیگ دسته اول از آن یاد میشود در بلاتکلیفی محض و فقر مطلق قرار دارد. تیمی که همین دو سال پیش نماینده ایران در لیگ قهرمانان به حساب میآمد، حالا حتی اسم مشخصی ندارد. داخلیها شهر خودرو صدایش میزنند و بقیه پدیده!
نفت مسجدسلیمان دیگر تیمی است که از لحاظ مدیریتی و مالی مانند سالهای پیش بیدر و پیکر است. به فهرستِ بلاتکلیفهای لیگ برتری میتوان تراکتور را هم اضافه کرد که در بین تیمهای لیگ در جدول دست و پا میزند. مشکلات مالی برخی از باشگاهها چون صنعت نفت آبادان و پدیده را امسال حتی تا مرز اعتصاب کشاند.به طور کلی در حوزه مالی و باشگاهداری شاهد تداوم روند «پدیدهِ مدیریتی» در بسیاری از باشگاهها هستیم که آنها را به پرتگاه نزدیکتر میکنند.
تبلیغات محیطی ـ به نام سرخابیها؛ به کام سازمان لیگ
بخش اعظمی از درگیریهای ابتدای فصل، بین باشگاهها با باشگاهها و باشگاهها با سازمان لیگ رقم خورد. باشگاه استقلال سردمدار دریافت حق تبلیغات محیطی بود و با همراهی پرسپولیس هر طور که بود اجرای این کار از بدنه سازمان لیگ جدا کرد. هرچند در نهایت مشخص نشد این حق طبق چه سازوکار و چه قانونی فقط به سرخابیهای پایتخت محول شد ولی با همه سروصدا و جنجالی که به پا کرد این مهم برای دوقلوهای تهرانی به ثمر رسید. در نهایت مشخص شد این دو باشگاه باید مبالغ قابل توجهای برای دریافت حق اجرای تبلیغات محیطی به سازمان لیگ و شرکت توسعه و تجهیز بپردازند.
بیانیه ـ واحدهای روابط عمومی یا بخش بیانیهنویسی؟
فدراسیون فوتبال ابتدای فصل اعلام کرد هر فردی که درباره داوریها صحبت کند جریمه خواهد شد. شعاری که در حد یک خبر روی خروجی سایت فدراسیون فوتبال باقی ماند و هیچ وقت عملی نشد. اگر برخوردی هم در این زمینه صورت گرفته است طبیعتاً آنقدر کارساز نبوده که مانعی بازدارنده برای ادامه این روندِ زشت در فوتبال ایران شود. باشگاهها قبل و بعد از هر بازی با صدور بیانیه به زمین و زمان و داور و چمن و… اعتراض میکردند.
کاش کار به همین جا ختم میشد و دیگر باشگاهی نبود که برای تغییر داور هم بیانیه صادر کند! در حالی که روند کاری خیلی از واحدهای روابط عمومی باشگاهها به بخش بیانیهنویسی تبدیل شده است، در این نیم فصل اخیر هم ثابت شد که شوآف، تهدید و توهین و تهمت در بیانیهها بخشی جدا نشدنی از فوتبال ایران هستند و عزمی هم برای مقابله با این جریان نیست، بنابراین باید با این حقیقت تلخ کنار آمد و تحملش کرد و برای صدور بیانیههای پیاپی از سوی سازمان لیگ هم تعجب نکرد.
حضور تماشاگران ـ خاکِ سکوها پاک نشد
درست است که در ظاهر این فقدان به خودِ فوتبال خیلی ربطی ندارد اما حتی اگر مجوز حضور هواداران در ورزشگاهها صادر نیز میشد خیلی از ورزشگاهها توان اجرای این کار را نداشتند، همانطور که استقلال و پرسپولیس در ورزشگاهِ مجهز آزادی در دو هفته آزمایشی در این امتحان بزرگ رد شدند.
ورزشگاهها دو فصل پیش برای حضور تماشاگران از حیث گیتهای الکترونیکی، شمارهگذاری صندلیها و دوربینهای مدار بسته تجهیز شدند ولی حالا با وجود شرایط کرونایی، اجرای صحیح ورود هواداران به ورزشگاهها حساستر از پیش شده است. هواداران در صورت صدور مجوز ورود، باید برای دریافت بلیت، کارت واکسیناسیون هوشمند داشته باشند و بعد از استعلام و راستیآزمایی با فاصلهگذاری روی سکوها بنشینند. این درحالی است که بسیاری از امکانات مجهز شده ورزشگاهها به دلیل عدم کاربری از کار افتادهاند و اینکه برخی از باشگاهها مانند فجر و هوادار نیز به دلیل اینکه تازه لیگ برتری شدهاند، زیرساختهای حداقلی را در ورزشگاههایشان ندارند.
در کنار این الزامات اولیه، عوامل نظارتی و کنترلی دیگر نیز وجود دارد که باید اعمال شود. با این اوصاف این سؤال خیلی زود در اذهان تداعی شد که آیا ورزشگاههای کشور امکانات حداقلی را برای اجرای درست و صحیح بازگشت تماشاگران در شرایط کرونایی دارند؟ بلیتفروشی اینترنتی و اینکه هر تماشاگر روی صندلی از پیش تعیینشدهاش مستقر شود، پیش از کرونا هم چندان صحیح انجام نمیشد اما حالا بعد از دو سال خاک خوردن سکوهای ورزشگاهها توان انجام صحیح این روند که از قضا با شرایط موجود اهمیت بیشتری پیدا کرده، قابل اجرا است؟ طبیعتاً یکی از موارد اصلی که منجر شد نیم فصل اول لیگ بیست و یکم بدون تماشاگر سپری شود، همین عدم آمادگی زیرساختی ورزشگاهها بود.
آمار پایین گلزنی ـ نباز و نبر
همانطور که در ابتدای مطلب هم اشاره شد به نوعی میتوان گفت با به ثمر رسیدن میانگین ۱٫۷ گل در هر بازی، کیفیت بازیها چنگی به دلیل نزده است. در کنار رفت و آمد پرتعداد مربیان در سه چهار تیم لیگ برتری و میانگین پایین گل در هر بازی، تماشاگران تلویزیونی غالباً از نحوه بازی تیمها لذت نمیبرند. خیلی از تیمها در اکثر بازیها به دنبال کسب حداقل امتیاز و بخشی دیگر از تیمها در به دنبال برد با حداقل اختلاف گل هستند، بازیها معمولا تدافعی است و درگیرانه پیگیری میشود. به طور مثال دربی پایتخت که از روزها قبل همه توجهها را به خودش جلب میکند عملاً در ۹۰ دقیقه بازی، چیزی برای گفتن ندارد. در این فوتبال نباختن بهتر از نبردن است.
فوتبال بدون پدیده ـ سرِ پیرمردها دعواست
در کنار همه این دلسردیها، معرفی نشدن پدیدهای جدید به فوتبال ایران را هم اضافه کنید. در روزگاری که پدیدههای سالهای قبل فوتبال ایران، تقریباً همگی در آن سوی آبها حضور دارند، در لیگ داخلی ایران جایگزینی برای آنها معرفی نمیشود. بهتر است بگوییم خروج ستارهها از ایران دستهای انجام میشود ولی معرفی ستارههای جدید، قطرهای.
یاسین سلمانی، صالح حردانی، مهدی عبدی و سعید صادقی و چند بازیکن دیگر را شاید بتوان پدیدههای جدید فوتبال ایران معرفی کرد ولی نام این نفرات از سال قبل بر سر زبانها افتاده بود و در نیم فصل گذشته چشممان به چهره جدیدی نخورده است. لیگ بدون پدیده و ستاره در نهایت منجر به این میشود که بر سر پیرمردهای لیگ دعوا شود، باشگاههایی که خود باید کارخانه بازیکنسازی باشند، جدال بر سر جذب بازیکن ۳۵ ساله کم فایده را «دربی نقل و انتقالات» خطاب میکنند.
با نگاهی در جدول گلزنان به یک نکته عجیب و ناامیدکننده میرسیم؛ سه گلزن بالای جدول خارجی هستند! گادوین منشا با ۱۰ گل زده و لوسیانو پریرا و کوین یامگا با ۷ گل در ردههای بعدی قرار دارند. در حالی که امروز فوتبال ایران ۶-۵ مهاجم طراز اول در سطح اول اروپا دارد اما این مسئله برای لیگ داخلی تکرار نشده و مهدی عبدی با ۵ گل زده، گلزنترین بازیکن ایرانی در پایان ۱۶ هفته لیگ برتر است.
آرای انضباطی ـ جدول در زمین تنظیم نشد
آخرین موضوعی که میتوان برای بررسی نیم فصل اول لیگ برتر به آن پرداخت، بُعد قضایی مسابقات است که با سر و صدای زیادی همراه بوده، جایی که شاید یکی از مهمترین و پرسروصداترین آرای انضباطی صادر شود. کمیته انضباطی سه دیدار تیم گلگهر سیرجان را برای استفاده غیر مجاز از بانیاما بازیکن اهل گابن، سه بر صفر به نفع حریفان اعلام کرد تا ۷ امتیاز از تیم امیر قلعهنویی که در کورس قهرمانی بود، کسر شود و جدول ردهبندی به نفع دیگر مدعیان مثل استقلال و سپاهان تغییر کند.
جدا از این پرونده که تا همین چندی پیش ابعاد تازهای از آن درز پیدا میکرد، یک دیدار دیگر نیز با رأی کمیته انضباطی خبرساز شده بود. پدیده که بازیکنانش به دلیل مشکلات مالی و مدیریتی حاضر به سفر به رفسنجان نشدند، سه بر صفر برابر مس بازنده اعلام شد. از دیگر موارد حاشیهساز بحث ادعای برخی باشگاهها مثل آلومینیوم و فولاد برای بهکارگیری بازیکنان مشمول خدمت سربازی در استقلال بود.