محمود گلابدره‌یی کارتن‌خواب نبود
محمود گلابدره‌یی کارتن‌خواب نبود
محمود گلابدره‌یی، نویسنده و از شاگردان جلال ‌آل احمد که ۹ سال پیش از دنیا رفت چهره پرماجرایی بود؛ از جمله ماجرای معروف خیابان‌خوابی او در آمریکا که حالا توسط وصی‌اش رد می‌شود.

سیدمحمود قادری گلابدره‌یی متولد سال ۱۳۱۸ در ۱۵ مرداد ۱۳۹۱ بعد از مدتی بیماری از دنیا رفت. علی خلیلی، وصی گلابدره‌یی در نهمین سال‌روز درگذشت این نویسنده عکس‌هایی از دوران جوانی او را در اختیار ایسنا قرار داده و در ذیل آن‌ها توضیحاتی درباره او نوشته است: گلابدره‌یی متولد منطقه‌ امامزاده قاسم از محله‌های قدیمی گلابدره شمیران بود. پدر و پدربزرگش از معتمدین و ریش‌سفیدان شمیران و کدخداهای امامزاده قاسم بودند. محمود گلابدره‌یی بعد از اتمام دوره ابتدایی پا به دبیرستان شاپور تجریش واقع در باغ فردوس گذاشت. مدرسه‌ای که اکنون به‌نام جلال‌ آل ‌احمد است. در این مدرسه جلال آل احمد معلم انشاء او بود و شاگردان دیگری که اکثرا از فرزندان رجال دربار بودند، چون خزیمه اعلم از همشاگردی‌های او بودند.

محمود گلابدره یی

در این مدرسه جذب آرا و اندیشه‌های معلمش جلال آل احمد می‌شود و این کشش و جذبه او و تنی چند از نوجوانان آن مدرسه را گرد جلال‌ آل ‌احمد جمع می‌کند و این دوستی معلم – شاگردی به مراد و مریدی ختم می‌شود و تا پایان ادامه پیدا می‌کند. گلابدره‌یی در واپسین لحظات عمر معلم، دوست و یار و مرادش در کنار او ماند و روزی که جلال ‌آل احمد درمی‌گذرد، در همان حوالی بوده و جزء اولین کسانی است که بر بالین استادش می‌شتابد.

محمود گلابدره‌یی بعدها در اواخر عمر با نوشتن اثری به‌نام «آقا جلال» از دوران آشنایی خود در مدرسه شاپور تجریش و سپس رفت و  آمدهایش به خانه و حریم خصوصی و خانوادگی جلال تا رسیدن بر بستر مرگ جلال را می‌نویسد. این اثر بار اول توسط نشر پیکان به چاپ رسید و بعد از سال‌ها پس از درگذشت محمود گلابدره‌یی توسط دفتر نشر معارف وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها بازنشر شد.

محمود گلابدره‌یی بعد از اخذ دیپلم در اولین دوره سپاه دانش داوطلبانه خدمت سربازی خود را در سال ۴۰ – ۴۱ شروع می‌کند. او به اشترکان از توابع بندر انزلی می‌رود و در همان زمان داستانی می‌نویسد و به چاپ می‌رساند.

محمود گلابدره یی

وصی محمود گلابدره‌ای همچنین با بازنشر عکسی از محمود گلابدره‌یی در کنار برادرانش (ناصر، منصور، حسین) که در دهه ۴۰ گرفته شده به اختلاف او و برادرانش و ماجرای قتل پدرشان می‌پردازد و می‌نویسد: کاش این برادرها پشت به پشت هم می‌دادند و اختلافی بین‌شان رخ نمی‌داد. این اختلافات باعث بروز مشکلاتی شد که روی زندگی همه آنان تاثیرگذار بود، اما تاثیرش روی محمود گلابدره‌یی بیشتر و خانمان‌سوز و نابودکننده‌تر بود. هرچند تمام برادران جز حسین نقاب بر خاک کشیدند ولی هنوز فرزندان آنان از این اختلاف در رنج هستند. البته بهتر است ما دوستان و به اصطلاح اهالی فرهنگ و هنر به آتش این اختلاف ندمیم. مسائل ایشان در دادگاه صالحه رسیدگی شد و حکم تبرئه محمود گلابدره‌یی از اتهام قتل پدر هم صادر و از زندان هم آزاد شد و رفت دنبال زندگی‌اش. حالا اگر کسانی پی ماجرا را گرفتند و حکم غیابی از مرجع قضایی دریافت کردند، بحث دیگری‌ است که در حدِ حرف وحدیث است. اگر واقعا دوستان معترف به وقوع بزه‌ای از طرف محمود گلابدره‌یی بودند باید به این سوالات پاسخ دهند. محمود ۱۲ سال پایانی عمر آزادانه در ایران زندگی کرد و صدها مصاحبه وگفت‌وگو با خبرگزاری‌ها و تلویزیون انجام داد و چندین مستند از زندگی‌اش ساخته و پخش شد و در بین اقوام و دوستان در محل زادگاهش زندگی کرد، کتاب نوشت و منتشر کرد، بارها برای دیدار فرزندانش از کشور خارج و دوباره وارد شد و هیچ‌کس و هیچ مرجع قانونی معترض او نشد. این چه حکمی است که محکوم راحت جلو چشم همه می‌گردد و می‌زید و می‌نوشد و می‌کشد و می‌خورد و می‌خوابد و می‌میرد؟ نه حکم به او ابلاغ می‌شود و نه قانون پیگیرش می‌شود. پس راه دیگری پیدا کنند برای مطرح کردن نام‌شان کنار نام بزرگ محمود گلابدره‌یی. خیلی گنده‌تر از محمود گلابدره‌یی به همین اتهام دستگیر، محاکمه و مجازات شدند و خیابان هم به‌نام‌شان نشد، مورد تقدیر بزرگان فرهنگ و هنر و سیاست هم قرار نگرفتند، در قطعه نام‌آوران مختص بزرگان علم و فرهنگ و مردم هم آرام نخوابیدند و هیچ نام و اسمی ازشان باقی نماند.

خلیلی درباره ماجرای معروف بی‌خانمانی و خیابان‌خوابی گلابدره‌ای در یک دوره ۱۰ ساله در آمریکا (۱۹۹۰ تا  ۲۰۰۰) می‌گوید: کارتن‌خوابی قصه‌ای بود که گفت و همه باور کردند و کدام قصه‌گویی دیوار باور قصه‌خوانش را واژگون می‌کند که محمود گلابدره‌یی بکند؟

محمود گلابدره یی

این‌جا سانترال پارک نیویورک است و این ماشین وسیله گشت و گذار و زندگی ده‌ساله استاد ادبیات داستانی محمود گلابدره‌یی در آمریکاست.

نام کتاب «ده سال در آمریکا» را هم ناشر به «‌ده سال هوملسی در آمریکا» تغییر داد و استاد برافروخت و کار به پیگیری‌های سخت کشید، ناشر هم ناشی‌گری کرد و سر ستیز برداشت. هنوز بعد از نزدیک ۱۵ سال از چاپ دوم کتاب و ۹ سال از درگذشت تلخ‌تر از زهرِ استاد، حق التألیف کتاب پرداخت نشده است. ناشر در زمان حیات استاد به من گفت، نمی‌دهم چون تندخویی کرده است. چه بهانه‌های سخیف و ناجوانمردانه‌ای محمود گلابدره‌یی را در واپسین روزهای زندگی‌اش به تنگنا انداخته بود. ولی او دال بود، تا حالا کی دیده دالی رو به دام بکشند که محمود گلابدره‌یی دومیش باشد.

محمود جان خوب همه را با قصه‌هات پیچوندی، یک روز به من گفتی، توی آسمان این مقدار ستاره است، گفتم بهت، آخه تو از کجا می‌دونی چقدر ستاره تو آسمونه؟ خندیدی و گفتی، می‌گی نه، خودت بشمار. نمی‌گم استاد توی زندگی نابسامانی و تنگنا نداشت، داشت. خیلی هم داشت ولی کارتن‌خواب نبود. کارتن‌خوابی قصه‌ای بود که گفت و کدام قصه‌گویی دیوار باور قصه‌خوانش را خراب می‌کند که محمود گلابدره‌یی بکند؟

علی خلیلی همچنین درباره وضعیت آثار و اقداماتی که در سال‌های نبود گلابدره‌یی انجام داده است، می‌نویسد: در وضعیت نابسامان بازار نشر ناشی از تحریم‌ها و شیوع کرونا سعی کرده‌ام، کارنامه مورد قبولی از حفظ و نشر آثار این فرزانه ارائه دهم. بازنشر کتاب «لحظه‌های انقلاب» در پنج نوبت چاپ توسط انتشارات داستان و دفتر نشر معارف وابسته به نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها با تیراژ بیش از  ۳۰هزار جلد، بدون هیچ‌گونه حذف و ملاحظات گروهی و جناحی از مهم‌ترین اقدام این‌جانب بود. بازنشر کتاب‌های «آقا جلال»، «سنگ سه مثقال»، «چلچله‌ها» و «دال» توسط دفتر نشر معارف، نشر دو عنوان اثر چاپ اولی با نام‌های «لنده‌ی قناری» و «گفتگوی دال با الاغ» توسط همان ناشر گوشه‌ای از اقداماتی بود که صورت گرفت.

محمود گلابدره یی

بازخوانی بعضی آثار در برنامه کتاب شب صداوسیمای جمهوری اسلامی در قالب ۲۴ برنامه رادیویی با صدای بهروز رضوی هم از دیگر فعالیت‌ها است. از دیگر اقدامات نام‌گذاری خیابان گلابدره در منطقه  یک شهرداری تهران واقع در خیابان دربند، زادگاه آن فرزانه است.

 

  • منبع خبر : ایسنا