سر برآوردن هیولای رابطه
میلاد خوشتراش لنگرودی / فعل و انفعالات اخیر شهرستان لنگرود، نه تنها در حوزهی جغرافیایی زیست بومیِ ما، بلکه فراتر از خبرگزاریهای داخلیِ کشور، در کانون فعالیت رسانههای خارج از کشور نیز سر و صدای زیادی به پا کرده است. موضوعی که فارغ از زندهباد-مردهبادها، هر شهروند دغدغهمندی را آزار میدهد و یک سوال اساسی را پیش روی ما میگذارد:
در این شهر چه میگذرد و چرا به چنین روزی افتاده ایم؟
دستگیری اعضای شورای شهر و شهردار لنگرود موضوعی پر اهمیت است که باید فارغ از هیجانات مرسوم به بوتهی نقد و نظر کارشناسان سپرده شود.
نگارنده میکوشد نه در قالب ادعای کارشناسی، که از نظرگاه یک شهروند به موضوع نگاه کرده و تمام سعیام نیفتادن در وادی احساس و حب و بغضهای مرسوم است، زیرا معتقدم تنش در عقدهگشایی و تخریب، گره از اصل ماجرا نمیگشاید.
اولین عامل در بروز چنین اتفاقاتی عدم تفکیک نهادهای حقوقی و عدم کارکرد صحیح آنهاست. به عنوان نمونه، سالهاست مقولهی تعاریف حقوقی کارکرد شورا در بعد نظارتی مبدل به یک نوع همآمیزی جنونآمیز در یکدست کردن کانون قدرتهای محلی شده است. در واقع استقلال نهاد شورا و هر یک از اعضای آن، در گیر و دار رابطه و باندبازی زیر سوال رفته است و نهاد شورا از تعریف حقیقی تهی شده و نیک هم که بنگرید، یکی از مهمترین انتقادات شهروندان به زبان ساده رفیقبازی، گروهبازی و جناحبازی است که حاصل آن زیر سوال رفتن کارکرد شورا به عنوان یک نهاد نظارتی، عدم خروجی مناسب در تبیین راهبرد های عمرانی و فرهنگی و متعاقب آن، بی اعتمادی قشر عظیمی از جامعهی شهری است.
متاسفانه دایرهی تنگ رابطه بازیها، سبب شده امورات شهر به محاق رفته و در گروگان عدهیی قلیل قرار گیرد و اطلاعات به صورت شفاف به شهروندان منتقل نگردد، به این سبب تنها عدهیی از نزدیکان اعضا هستند که از مواهب خدمت بهرهمند میشوند و همانها هستند که در قالب کارشناس و پیمانکار رخ مینمایانند و علنا پول بیتالمال که باید خرج کرد پروژههای عمرانی و مدیریت شهری گردد، به هرز رفته و کانون ثروت و قدرت در انحصار عدهی محدودی قرار می گیرد که حاضر به مشارکت مردم در امورات شهری نیستند؛ زیرا تعارض در منافع شخصی صورت خواهد پذیرفت.
متاسفانه کادر شهرداری و شورای شهر لنگرود، مدتهاست که در گروگان چنین تفکری قرار گرفته است، در هم تنیدگی اغراقآمیز اعضای محترم شهرستان، آنها را در جزیرهیی جدا افتاده محبوس نموده که خدمت تنها لقلقهی زبان است و بس، تصاویر رسانهیی از اجماع پیرامون همایشها و تقدیرها و افتتاح پروژهها تنها سرابی بر اتفاقات تلخ در زیربنای موجود در نهادهای حقوقی است، هیولایی که در بطن نهادها پروش مییابد و رد پایش به یکباره مخروبهیی در ذهن و ضمیر شهروندان بر جای میگذارد.
- نویسنده : میلاد خوش تراش لنگرودی
- منبع خبر : اختصاصی