رامین معشوری
یورگن کلوپ وقتی به لیورپول آمد؛ ۲۵ سال بود که لیورپول قهرمان لیگ انگلستان نشده بود. طبق نظرسنجیها هواداران، بازیکنان و بزرگان تیم عوامل ناکامی لیورپول را در بدشانسی، داوری بد و دسیسهی سیاست میدانستند.
یورگن کلوپ در اولین روزهای ورود به باشگاه لیورپول تصمیم گرفت با «سندروم مظلومیت» مبارزه کند. صحبتهای او در رختکن با بازیکنان، تلاشی برای بالابردن روحیه «مسئولیتپذیری شکست» برای درمان «سندروم مظلومیت» بود.
جملاتی همچون «حتی اگر ملکه هم نخواهد، باز هم ما پیروز میشویم» در طول چهار سال چنان معجزهیی کرد که لیورپول بعد از ۳۰سال قهرمان لیگ برتر فوتبال انگلستان شد.
نمونهی دیگر این طرز تفکر را میتوان در رفتار و کردار استراماچونی دید، وی با وجود فشارهای فراوان در ابتدای فصل یک تیم جنگنده و پرتوان را در انتهای نیم فصل تحویل هواداران داد.
برای مثال بازیکنی مانند قایدی که دو فصل قبل فقط یک اسم بود؛ به یک سوپراستار تبدیل شد. تک تک بازیکنان گمنام و یا معمولی استقلال به یک ستاره تبدیل شدند.
متاسفانه در نمونههای وطنی کمتر دیده شده که یک مربی «ذهنیت برد» واقعی را به بازیکنان منتقل کند. آخرین نمونهی گذشتن از سندروم مظلومیت و ذهنیت برد را میتوان در استقلال خوزستان «عبدالله ویسی» دید که تعدادی جوان بیادعا و گمنام علیرغم همهی کارشکنیها موفق به قهرمانی در لیگ ایران شدند.
اما امروز استقلال خوزستان همانند استقلال اهواز در ردههای پایینتر با سختی روزگار میگذرانند!
امروزه در فوتبال ما مربیان جوان زیادی ظهور کردهاند که میتوان به آینده امیدوار بود؛ اما متاسفانه عجول بودن در رسیدن به نیمکت تیمها، به ویژه تیمهای بزرگ معضلی شده که فوتبال ما را هر روز به پسرفت سوق میدهد تا پیشرفت!
فوتبال سالهاست که بهصورت علمی اداره میشود و نه از طریق رانتهای سیاسی و سفارشی!
در دههی هشتاد؛ ستارههای سابق پرسپولیس که به جرگهی مربیان پیوسته بودند جملگی ناموفق در کسب نتیجه و افتخار بودند. جایگزینی این مربی – ستارهها تکرار، تکرار و تکرار شد؛ اما در آخر یک آنالیزور از شرق دور آمد و آنها را قهرمان لیگ کرد.
امروز استقلال هم وضعیتی شبیه آن روزهای پرسپولیس را دارد که ستاره-مربیان نیمکت استقلال را سهم خود میدانند؛ اما هیچکدام در برههیی که سکاندار تیمهای مختلف بودند تئوری «سندروم مظلومیت»، «ذهنیت برنده» را در بازیکنان تحت امر خود نهادینه نکردند!
موفقیت مربیان بزرگ جهان مدیون مبارزه با «سندروم مظلومیت» و «ذهنیت برنده» است.
بالعکس مربیان ضعیف مدام در حال توجیه شکستهای خود توسط عوامل بیرونی هستند و دائما از واژههای چون «دسیسه» یا «توطئه» یا «دستهای پنهان»استفاده میکنند.
- نویسنده : رامین معشوری
- منبع خبر : اختصاصی
محمود
تاریخ : ۱۴ - مهر - ۱۳۹۹
نکته مهمی بود. همه میخوان نخونده ملا بشن