آژیرها برای چه به صدا در می آیند؟
آژیرها برای چه به صدا در می آیند؟
مانده ام که اگر هیچ اتفاقی در جلوگیری از اشاعه ی این بیماری و حرکت بی‌محابای این ویروس مرموز نیفتد و مردمِ جای جای دنیا هم‌چنان در چرخه ی شتابانِ این واگیری مصیبت بار و اوج گیری منحنی واگیری و مرگ و میر، جان به جهان آفرین تسلیم کنند، در آینده یی نه چندان دور، این خیابان‌ها، این فروشگاه‌ها، این آسمان خراش‌ها...، آه... این

 

رضا باری پور

رضا باری‌پور/ روزنامه‌نگار

حالا دیگر، آمبولانس ها برای عبور راحت در دلِ شهر، نیازی به کشیدن آژیر و حتی روشن کردن چراغ اضطراری ندارند. آن‌ها برای گذشتنِ آسان از خیابان‌ها، حالا به جای نیم ساعت یا بیش‌تر، بیمار را در پنج دقیقه یا کم‌تر، به درمانگاه یا بیمارستان می رسانند و اعصاب و روان کسی هم از شنیدنِ پی در پیِ جیغ آژیر و همهمه ی کنار کشیدنِ خودروهای سرگردان و سر کشیدنِ جمعیت هراسان، دم به دم به هم نمی ریزد!

اصلأ ما داریم از کدام کس حرف می زنیم؟ آیا شما کسی را در خیابان می بینید؟ نه تنها کس، که ناکس ها هم دیگر به کنج عافیت خزیده اند و از ترسِ این بیماری کشنده و جهانگیر، تصویری از کوچه و خیابان در رؤیاهایشان شکل نمی گیرد.

مانده ام که اگر هیچ اتفاقی در جلوگیری از اشاعه ی این بیماری و حرکت بی‌محابای این ویروس مرموز نیفتد و مردمِ جای جای دنیا هم‌چنان در چرخه ی شتابانِ این واگیری مصیبت بار و اوج گیری منحنی واگیری و مرگ و میر، جان به جهان آفرین تسلیم کنند، در آینده یی نه چندان دور، این خیابان‌ها، این فروشگاه‌ها، این آسمان خراش‌ها…، آه… این رستوران‌ها و تفرج‌گاهها که تا همین چند ماه پیش، مالامال از جمعیت و مشتاقانِ حرکت و خرید و دید و بازدید بود به چه کار خواهد آمد؟

این همه هواپیمای مسافری با آن همه پروازهای ملی و بین المللی، کشتی های مسافرتی و تفریحی، قطارها… آری قطارهایی که در هر مسیرشان، انبوهی خاطره با خود به سوی آینده حمل می کردند چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد؟

کارخانه ها، کارگاه‌ها، مغازه ها، تاکسی ها، اتوبوس ها و متروها… آه… خدای من… چه کسی کارگر و کارفرما یا فروشنده و خریدار و مسافر یا حتی راننده‌ی آن‌ها خواهد بود؟

وانگهی؛ حالا در نخستین سده از هزاره ی سوم که عصر شکوفایی دانش و فنآوری نامیده شده و مهم‌تر از همه، شبکه های جهانی ارتباطی با امواج توفنده‌ی تبادل آگاهی و ارتقای اندیشه، جای سوزن انداختنی در فضای بی کران مجازی و آثار آن در دنیای واقعی باقی نگذاشته، حالا که قرون وسطا و باورهای آن، ظاهرأ در وادی فراموشی مدفون شده و دیگر بسیاری از گفتمان‌های ارتجاعی و حتی نگرش‌های سنتی، جای چندانی در گذر شتابانِ زمانه ندارد و از طرف دیگر؛ بسیاری از تلاش‌های دانشمندان و پژوهش‌گرانِ عرصه های پزشکی و آسیب‌شناسی، راه به جایی نبرده اند آیا برای رهایی از چنگال کرونا؛ این عفریت معلق در تنفسگاه جهانی، باز باید به انتظار یک اتفاقِ فرازمینی نشست و دل به ظهور «معجزه» بست؟!

راستی؛ حالا دیگر، آژیرها برای چه به صدا در می آیند…؟

  • نویسنده : رضا باری پور