تیترما- پرهام پارسا/ کرونا غیر از اینکه سیاستمداران جهان را به جان هم انداخته، موجی از بلاتکلیفی را در بین ورزشکاران، به ویژه فوتبالیهای جهان را هم راه انداخته است و این اتفاق، در ایران به شکل وحشتناکتری اتفاق افتاده است.
فدراسیون فوتبال ایران که مدتهاست به صورت سرپرستی اداره میشود، حتی همان هنگام که دارای رییس بود، دچار سردرگمی، بیبرنامگی و البته در مظان اتهامهای اقتصادی بود و خارج از این مسایل نیز با اتهام طرفداری از تیمهایی خاص در دوران مختلف مواجه بوده است.
گاهی سپاهان، گاهی استقلال و در سالهای اخیر پرسپولیس که حالا غیر از فدراسیون، وزیر ورزش نیز در تیررس مستقیم طرفداران فوتبال ایران است و جالبتر اینکه تمام تیمهای لیگ برتر در یک سوی این تقابل ایستادهاند و پرسپولیسیها یک طرف دیگر…
پرسپولیسیها میخواهند برای چهارمین بار متوالی قهرمانی لیگ برتر را از آن خود کنند و اصرار به ادامهی لیگ دارند و این را حق خودشان میدانند (با برگزاری ادامهی لیگ یا بدون آن) قهرمان باشند و از این منظر قصد هیچگونه داوری نیز نداریم، که اساسا موضوع این یادداشت هم نیست.
استقلالیها میگویند سلامت بازیکنان در اولویت است و شاهد مثالهایی میآورند که البته پر بیراه نیست و به عنوان مثال دکتر «امین نوروزی» که معاون ورزشی استقلال است، میگوید؛ در حالی که ما (و اغلب تیمها) از کمترین امکانات اولیه بیبهرهایم؛ چگونه انتظار دارید تمام زمین چمن را ضدعفونی کنیم! این موضوع را من که چند دهه است با مصدومان ورزشی زندگی کردهام، میدانم.
سپاهان، تراکتور، پدیده و حتی تیمهایی که کاندیدای سقوطاند هم نظرات خودشان را دارند، که اغلب با قرمزپوشان متفاوت است؛ اما اینها هیچکدام موضوع این یادداشت نیست، کمی به گذشته بازگردیم.
فوتبالی که در آذر ۱۳۷۶ باعث شد قریب به اتفاق جمعیت ایران در یک بعدازظهر پاییزی به خیابان بریزد و جشن غرور ملی بگیرد. فوتبالی که باعث شد شب بازی ایران و آمریکا تمام جمعیت ایران به تلافی غرور جریحهدار شدهاش به خیابان بریزد و خوشحالی کند. فوتبالی که حتی در باخت یک بر صفر ایران به آرژانتین چنان خوشحال میشود گویی قهرمان جام جهانی شده است. فوتبالی که در روسیه نمایش اقتدار میدهد و دست کم نیمی از هواداران فوتبال ایران به آن معترفاند، به کجا میرسد که حالا «مربی سرخها» هر روز کارش شده کری خواندن برای این و آن و طرفداران این تیم هم به تبع آن شبکههای اجتماعی را روی سرشان گذاشتهاند و حقشان میدانند که «به هرکه، هرچه غیر از خواست آنان گفت» به بدترین شکل توهین کنند.
این فوتبال به کجا رسیده که «مربی آبیها» برای اینکه از قافله عقب نماند، اعتراف یک داور فوتبال که سال گذشته «گل درست استقلالیها» را مردود اعلام کرد تا این تیم از کورس عقب بیافتد؛ دستآویز قرار میدهد و در شبکههای اجتماعی جریانسازی میکند و یا مرگ یک بازیکن نوجوان را (احتمالا در بیرون از زمین فوتبال) نشانه میگیرد و اعتراضاش را در شبکههای اجتماعی اعلام میکند تا هواداران این تیم هم با همین حربهها از هواداران رقیب و حتی پیشکسوت این تیم که نظرش را دربارهی ادامهی لیگ یا قهرمان شدن سرخها اعلام کرده بود، مورد توهینها و آزار قرار دهند.
این فوتبال، سالهاست زیبا نیست و حالا در روزهایی که همهی جهان به سلامت انسان فکر میکند، در ایران عدهیی در ششوبش ایناند که چگونه پروندههای اقتصادی فدراسیون و حتی باشگاهها را احتمالا با «ماستمالی» ختم به خیر کنند. عدهیی نیز تلاش میکنند تا با «پوکر قهرمانی» برای خودشان تاریخسازی کنند. عدهیی میخواهند «بیلیاقتی مدیران آبی» را که از سوی وزیر انتخاب میشود به عوامل دیگری ربط دهند. بازیکنان نیز میخواهند از این آب گلآلود ماهی بگیرند و بیسروصدا حساب بانکیهایشان را پر و پرتر کنند و در این میان، چیزی که اصلا مهم نیست، سلامت اجتماعی است که هر روز رنگ میبازد، حالا این سلامت اجتماعی میتواند سلامت اقتصادی باشد یا سلامت جسمانی.
این فوتبال سالهاست که زیبا نیست، کاش این مطلب را هوادارانی که(فارغ از رنگها) دارند توی شبکههای اجتماعی به همهی باورهای پیشین اخلاقی لگد میزنند، میفهمیدند.
- نویسنده : پرهام پارسا
- منبع خبر : اختصاصی تیترما
منصور
تاریخ : ۲۹ - اردیبهشت - ۱۳۹۹
پاراگراف آخرو عشقه!!!