اکنون که شمارهی هشتاد و ششم «دوهفتهنامهی خرد ورز» را پیش رو دارید، سه ماه از انتشار شماره ی پیشین میگذرد.
در این زمان سه ماههیی که متوقف بودهایم، اتفاقات ریز و درشت بسیاری در جامعه رخ داده است که اگر بخواهیم همهی آنها را بنویسیم و موشکافی کنیم، به یقین نیازمند قلمهای خردمند زیادی هستیم که هر یک در راستای تخصصشان، زوایای گوناگون موضوعات را واکاوی کرده و به رشتهی تحریر درآورند؛ اما قرار نیست در این یادداشت کوتاه، از رویدادهای تماما تلخ چندماه گذشته، چیزی بنویسیم؛ که نوشتهاند و خواندهاید، گاه شایعه، گاه واقعیت.
اما خرد ورز –و البته بسیاری از نشریات مستقل- ترجیح دادهاند به جای تکرار مکررات، آرام و بدون ایجاد جنجالهای مرسوم و موسوم این روزها، با تکیه بر امکانات فضای مجازی، به تزریق اخباری که تصور میشد واقعی است، و بازنشر تحلیلهای اهلخِرد در همین فضا، در راستای اطلاعرسانی درست و آگاهیبخشی، گام بردارند؛ که البته بخشی از این غیبت، حاصل همین مطلب بود و بخش دیگر آن، به اعلام سیاستهای وزارت فرهنگوارشاد اسلامی مبنی بر «عدم انتشار نشریات کاغذی» باز میگردد.
اما در این میان، نباید غافل بود که در غیبت نشریات قابل اعتنا و اتکای کاغذی «سراسری، منطقهیی و محلی»، برخی شبکهها، صفحات، گروهها و کانالهای تلگرامی، واتساپی و اینستاگرامی، چنان بر طبل بلبشوی رسانهیی کوبیدهاند که به گمان نگارنده، مدتها طول خواهد کشید تا دستکم، حتی به جایگاه نشریات ِ «پیش از دوران کرونا» بازگردیم.
اکنون که این یادداشت نوشته میشود، روز ۱۴ اردیبهشت، برابر با سوم ماه می میلادی است که در تقویم بینالمللی «روز جهانی آزادی مطبوعات» نامیده شده است و این نامگذاری، بهانهیی است تا در ادامه، به آنچه در سالهای اخیر، بر مطبوعات کاغذی وارد شده است، نگاهی بیاندازیم.
درست یا نادرست، شایع است که دستهایی پیدا و پنهان، در تلاش برای نابودی نشریات و اطلاعرسانیاند و این مهم، حالا در «بلاسال کرونا» آنچنان به چشم میآید که نمیتوان به سادگی، از نقش سازندهی نشریات، در فرهنگسازی، اطلاعرسانی و آموزش درست گذشت و اسفبار اینکه در هجوم «کووید ۱۹» همین شبکههای مجازی که پیشتر نام برده شد، چنان مسابقهیی در نشر اکاذیب راه انداخته و جامعه را ملتهب ساخته اند که اگر مرجعی بخواهد به همهی این کجرویها و بداخلاقیها رسیدگی کند، به یقین، سالها طول خواهد کشید و احتمالا، نتیجهی مشخصی نیز حاصل نخواهد شد.
آنچه اغلبِ این «ریزرسانهها»ی یکشبه روییده، به خورد مخاطب دادهاند و می دهند، در واقع، کپیهای دستچندمی از روی دیگر کانالهای خبری مدعی داخلی و خارجی است که در غیاب نشریات قابل استناد و خبرگزاریهای معتبر، منتشر شده است.
میگویند عهد نشریات کاغذی سرآمده است؛ ادعایی که نمیتوان به طور قطع و یقین، آن را رد کرده، یا پذیرفت. آنچه امروز، «مخاطب» از آن رویگردان است، روزنامه، هفتهنامه، دوهفتهنامه یا ماهنامهیی است که بدون کمترین زحمت، صفحاتشان را با اخبار تکراری خبرگزاریها و سایتها، مطالب سوخته و همچنین «رپرتاژآگهیهای صفحه و جیب پرکن» میبندند و اصلا فکر نمیکنند وقتی روزنامههای دولتی، با پشتوانهی اقتصادی قوی، تحریریههای بزرگ و آرمانی و عکاسان و گزارشگران زیاد، روزنامهیی را زیر قیمت کاغذ خام، به دست مخاطب میرسانند، دیگر چه نیازی است «مخاطب آگاه» بیاید و چهار یا هشت صفحه کاغذ را (که پر شده از اخبار همان نشریات عموما رنگی) به دو یا سه برابر قیمت بخرد؟ که چه بشود؟!
از سوی دیگر، همین هجوم «ریزرسانههای شایعهپراکن» در روزهای وحشتزای کووید ۱۹ باید مسئولان وزارت فرهنگوارشاد اسلامی را به فکر فرو برده باشد که «نشریهی کاغذی» نیاز هموارهی جامعهی جوان ماست که تشنه، به دنبال کسب خبر درست است؛ خبرهایی که بتواند با اعتماد به آن، گام بعدی را برای زندگی روزمرهاش برنامهریزی کند.
بیماریهای گوناگون، با منشا باکتریهای مقاوم شده یا ویروسهای جدید و جهش یافته، همیشه در کمین بشر هستند و تکنولوژی، بهویژه همین رسانههای مجازی که در این مطلب، نامشان تکرار شد، نیاز مبرم جوامع بشری است و نمیتوان هیچ ملتی را از امکانات علمی و بهداشتی، که فنآوریهای جدید، در اختیار آدمی قرار داده است، محروم کرد.
سخن پایانی اینکه سعی خواهیم کرد «خرد ورز» را بدون وقفه، منتشر کنیم؛ اما هیچ دورنمای خوبی از انتشار، برایمان متصور نیست. چنانچه اوضاع به شکل فعلی، پایدار بماند، هر شماره از خردورز میتواند نسخهی آخریناش باشد که امیدواریم دستکم، هشتاد و ششمین خردورز، آخرین آن نباشد.
زندهباد اطلاعرسانی و آگاهیبخشی
۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹/ افشین معشوری
- نویسنده : افشین معشوری
- منبع خبر : دوهفتهنامهی خردورز