محبوبه امینپوراینروزهای کرونایی که بیشتر بینندهی مطالب گروههای مختلف اجتماعی بودم، متوجه موضوعی شدم که قبلا هم وجود داشت، اما من بیدقت از آنها رد شده بودم.
چشمهایتان را ببندید و یک جمع ۱۰۰ نفری (البته اغلب گروههای مجازی بالای ۲۰۰ نفر جمعیت دارند) را در فضای حقیقی تصور کنید. یکی از کرونا حرف میزند. نفر بعدی در مورد جنگ حشدالشعبی و تکفیریهای داعش میگوید. بعدی از شرکتهای صوری که ارز چهار هزار و دویست تومانی گرفتهاند میگوید. نفر بعدی دعای روز هشتم ماه رمضان را میخواند. دیگری یکی از آهنگهای فریدون پوررضا را میخواند. یکی دیگر پیام تبریک فرماندار به مناسبت روز معلم را میخواند. نفر بعدی از افتتاحیه با حضور شورا و شهردار میگوید. کاربر دیگر مشاورهی رایگان پوست و مو میدهد، نفر بعدی آشپزی آموزش میدهد و…
در این بین هیچکس کاری ندارد که نفر و نفرات قبلی و بعدی چه میگویند! یا میگفتند.
این بمباران خبری برای من(نوعی) خوانندهی مطالب، به نحوی فلجِ واکنش ایجاد میکند که هیچ تمرکزی برای ارائهی واکنش مناسب نخواهم داشت!
در اینگونه مواقع، تمرکز بر هدف مشترک از بین رفته و تشتت ایجاد شده و اخبار زرد با درجهی اهمیت کمتر با اقبال عمومی مواجه شده و اخبار مهمتر در سایه قرار میگیرند.
هم از این روست که شاید بتوان گفت بیشترین اختلاسها و تخلفات مالی در سالهای هشتاد و هشت و هشتاد و نه رخ داد که ما بعدها فهمیدیم چه اتفاقی افتاده است.
توی روزهای کرونا،گاهی برای تمدد اعصاب گاهی سری به طبیعت زدم وکیک نیمخورده، شیشهی خردشده و زباله های رها شده در طبیعت بسیار دیدم، خواستم بگویم وضعیت نابههنجار محیط زیست در حاشیهی اخبار کرونا فراموش نشود.
- نویسنده : محبوبه امین پور
- منبع خبر : دوهفته نامهی خردورز