اساس آموزش در کشور مدرسه و دانشگاه است
اساس آموزش در کشور مدرسه و دانشگاه است
ناشر می‌تواند کتاب مروج فرهنگ و اخلاق، کتاب برانگیزاننده‌ ی تخیل، تفکر و خلاقیت، کتاب شادی‌آفرین، آرامش‌بخش، سرگرم‌کننده و هر کتابی که جامعه از آن استقبال می‌کند، یا مایل است استقبال کند، منتشر کند.

به گزارش تیترما، به نظر می‌رسد برای ارائه‌ ی تصویر دقیقی از وظایف نشر و ناشر باید آن را بازشکافی کرد. مبنای محور و اساس آموزش‌ در کشور ما در مدرسه و دانشگاه، آموزش‌ ایدئولوژیک است. آموزش ایدئولوژیک، علم‌محور نیست، فکر‌محور و تفکرگرا و تخیل‌برانگیز نیست. حافظه‌محور، حافظه‌گرا، کنکوری مسلک، تستی‌مآب، نمره‌گرا و مدرک‌گراست و هدف آن هم پرورش فرد ایدئولوژیک تر از آن آموزش‌هاست. اصلاح سرچشمه‌هایش به دست نشر و ناشر نیست، به دست دانشگاه و مدرسه بر اساس اسناد بالادستی غیر ایدئولوژیک و برنامه‌ریزی‌های جامع و دراز مدت و نیز اجرا در یکی‌دو نسل توسط افراد معتقد و وفادار بدان‌ است.

تولید فکر، آن‌طور که بعضا پنداشته می‌شود، بر عهده‌ ناشر نیست، در توان او هم نیست. ابزار، امکانات، مقدمات و لوازمی سخت‌افزاری و نرم‌افزاری می‌خواهد که جزو تعریف “وظایف آموزشی” است. ناشر تابع آن‌ و ثمره‌بردار از آن‌ است می‌تواند آن تولیدات را بسط و گسترش دهد. البته نشر، به عنوان یک بنگاه اقتصادی فرهنگی محل کسب‌و‌کار و سودآوری هم هست. انتظار از او هم صرفا در همین راستا و در همین محدوده می‌تواند باشد.

ادعای اصلاح فرهنگ کشور توسط ناشر مانند ادعای اصلاح فرهنگ و مدیریت جهان توسط “یک دولت” است. این ادعا، ادعایی گزاف است، خام‌اندیشی است.

در تقسیم کار امروزین، نهادها  وظایف شان تعریف شده است . اگر قرار باشد نشر کار آموزش ابتدایی و متوسطه و نیز آموزش عالی را انجام دهد، تولید علم کند، خلق فکر کند، اصلاح باورهای ایدئولوژیک و غیر ایدئولوژیک کند و مانند این‌ها، پس سازمان آموزش‌و‌پرورش و نهاد آموزش عالی و این همه سازمان و نهاد دولت‌ساخته و غیر دولت‌ساخته که هر کدام هم بخشی از بودجه‌ی عمومی و خصوصی را می‌بلعند به چه کار می‌آیند و چرا تأسیس شده‌اند؟

به علاوه، اگر همه‌ ناشرهای جهان هم جمع شوند نه توان مالی و نه توان علمی آن را دارند که کار نظام آموزشی و سامانه‌ فرهنگی را انجام دهند، حتی اگر وظیفه‌شان بدانیم که نمی‌دانیم. حتی ترویج کتابخوانی، تقویت علاقه و اشتیاق همگانی به خواندن، فکر کردن، نوشتن و دانستن هم کار ناشر نیست و در همه‌ کشورهای توسعه‌یافته، هم نهاد متولی دارد، اعم از نهادهایی که نام بردم و غیر آ‌ن‌ها و هم “سامانه‌ فرهنگی” جامعه به آن سمت جهت‌گیری کرده است. آری ناشر می‌تواند کتاب خوب(با هر تعریفی که قائل باشیم) کتاب خواندنی، کتاب مروج فرهنگ و اخلاق، کتاب برانگیزاننده‌ تخیل، تفکر و خلاقیت، کتاب شادی‌آفرین، آرامش‌بخش، سرگرم‌کننده و هر کتابی که جامعه از آن استقبال می‌کند یا مایلیم استقبال کند منتشر کند، اما این‌ها تولید فکر و فرهنگ نیست؛ بسط و ترویج و تعمیق و در یک کلام “نشر” آن است؛ همان که از ناشر انتظار می‌رود.

با مطالبه‌گری و اصرار بر درخواست‌های منطقی و معقول، در حوزه‌ نشر، مخالفت که نباید کرد هیچ، باید هر جا بشود و امکان داشته باشد از شخص، مقام یا نهاد مسئول درخواست متناسب کرد.

  • منبع خبر : ایبنا