پیشنوشت: مطلب حاضر بخشی از مقالهیی است دربارهی سفر تاورنیه که برشی از مقدمهی آن را میخوانید. به دلیل طولانی بودن مقاله، مطالب در چندین قسمت تقدیم علاقهمندان به ایرانشناسی میشود.
بسیاری از ما ایرانیها معتقدیم اغلب خارجیهایی که در قرنهای گذشته به ایران آمدند و در لباس گردشگر به شهرها، روستاها و دربار شاهان ایرانی آمدوشد داشته اند، در واقع جاسوسانی بودهاند که در پوشش بازرگان به جمع آوری اطلاعات مشغول بودهاند.
در خصوص تاورنیه و خاطراتش باید گفت؛ ثبت آیین ها و وقایعی که بسیاری از آن ها یا زاییده ی تخیل نگارنده بوده و یا در اثر ندانستن زبان سرزمینهای مورد سفر، با ترجمههای دم دستی درج شده و یا نگارش خرافههایی که به وسیلهی راویان محلی برای نویسنده تعریف و نوشته شده است، نشان از علاقهی بازرگان فرانسوی به مقولات مختلف ایران دارد؛ اما از آن جا که تاورنیه در پایان سفر نهم به ایران دست به نگارش میزند و کتاب را به لویی چهاردهم تقدیم میکند؛ این فرضیه صورت جدی تری به خود می گیرد.
«شهریارا غیرت و عشقی که به خدمتگزاری آن اعلیحضرت و به افتخارات مملکت فرانسه دارم نگذارد از این آسایش و راحتی که بعد از این همه خستگی های طولانی تصور می کردم بدان نایل شده ام بهرهمند شوم. چون کبرسن و پیری دیگر به من اجازهی مسافرت جدیدی نمیدهد، برای خود یک نوع خفت و خجالت دیدم که وجودم برای مملکتم بی فایده بماند و از عهدهی آنچه او از من منتظر بود بر نیایم، خود را مقروض دیدم که حساب تمام ملاحظه و شهودات خود را در سیاحتهایی که کردهام به او پس بدهم. «سفرنامهی تاورنیه، ترجمه ی ابوتراب نوری، ص مقدمه»
تاورنیه کیست؟
ژان باتیست تـاوِرْنیه جهانگرد و بازرگان معروف فرانسوی است که در عصر صفوی بارها به ایران و مشرق زمین سفر کرد و سفرنامهی او در شرح وقایع دورهی صفویه و وقایع دربار صفوی دارای اهمیت بسیار است. تاورنیه، جهانگرد فرانسوی، در سال ۱۶۰۵.م از خانوادهیی بلژیکی در پاریس به دنیا آمد. خانوادهاش اغلب جغرافیدان، حکاک و نقشهنگار بودند که از بلژیک به پاریس آمده و در آنجا مستقر شده بودند. تاورنیه در شرح علاقهاش به سیاحت مینویسد:
«اگر اولین تعلیم، دومین تولد باشد، من با میلسفر کردن پا به جهان گذاشتهام. شهرتی که پدرم در مباحث جغرافیا داشت و گفتگوهایی که بیشتر دانشمندان در حضور من با پدرم میکردند و من با علاقه گوش میدادم، میل سفر را در من بیدار کرد.» (سفرنامه ی تاورنیه، ترجمه ی حمید ارباب شیرانی، تهران، ۱۳۹۰، نشر نیلوفر)
از بیست و دوسالگی به انحای مختلف سفرکرد، حضور در دربار سلاطین فرانسه، انگلستان، بلژیک، هلند، لوکزامبورگ، آلمان، سویس، لهستان، مجارستان و ایتالیا و با یادگیری زبانهای این کشورها به قدر رفع نیاز، به زبان های رایجشان سخن میگفت.
هنگام خدمت نزد نایب السلطنه ی مجارستان، با فرستادهی کاردینال ریشلیو به نام پرژوزف، که چندی بعد مدیر انجمنهای دینی مشرق زمین شد، ملاقات کرد و از راهی که این کشیش کاپوسن به کشورهای مشرق باز کرده بود؛ استفاده کرد و بارها به ایران و دیگر ممالک شرق سفر کرد.
منبع:
مقالهی «کندوکاوی در سفرنامهی ژان باتیست تاورنیه» نوشتهی افشین معشوری
- نویسنده : افشین معشوری