آرمن ساروخانیان
در ماجرای استعفا یا قهر استراماچونی اگر از مشکلات انتقال پول و دیرکرد پرداخت آن بگذریم به یک شکاف عظیم میرسیم که منشأ اصلی اختلاف بین مربی ایتالیایی و مدیران باشگاه است. یک طرف ماجرا یک مربی جدی و حرفهای است که از وظایف و حقوقش کاملاً مطلع است و در طرف دیگر مدیر یا مدیرانی که ظاهراً مسئولیتشان را خیلی جدی نگرفتهاند.
فتحی در یکی از آخرین مصاحبههایش مدعی شد که استراماچونی «روزی ۱۱-۱۰ ساعت کار میکند» ولی فرصت نشد از او بپرسیم برای امور باشگاه روزی چند ساعت وقت میگذاشت؟ کسی که بالاترین مسئول اجرایی باشگاه است، قرارداد مالی خوبی دارد و مدیرعاملی استقلال باید حرفه اصلیاش باشد، چقدر برای انجام وظایفش تلاش میکرده و چقدر نسبت به جزئیات کارش مسلط بوده؟
هدف از این یادداشت تمجید از مربی ایتالیایی و خراب کردن مدیرعامل حالا سابق استقلال نیست، بلکه زیان بزرگی است که این بیتوجهی به استقلال و به طور کلیتر به فوتبال ایران میزند.
بندی که به مربی یا بازیکن اجازه فسخ میدهد، دقیقاً مثل یک بمب ساعتی عمل میکند و شگفتآور است که مدیران فوتبال ما نسبت به آن اینقدر بیتفاوتند. این بمب ماه گذشته یک بار در ساختمان فدراسیون فوتبال با جدایی ویلموتس منفجر شد و به تازگی هم تمام ستونهای باشگاه استقلال را لرزانده است.
استراماچونی به لطف این بیتوجهی و عقب افتادن دوماهه دستمزدش توانست قرارداد را یکطرفه فسخ کند و در این کشمکش حالا دست بالا را دارد. او میتواند تمام مبلغ قراردادش را درخواست کند، همانطور که مربی بلژیکی فدراسیون را در منگنه قرار داده است.
البته مدیران استقلال مدعیاند که به تعهداتشان پایبند بودهاند، ولی این سؤال به وجود میآید که در این صورت چرا شب آخر به خانه استراماچونی رفتهاند تا او را برای ماندن متقاعد کنند و تأکید داشتند که صبح دوشنبه پول را واریز میکنند؟
مربی ایتالیایی که از قضا حقوق خوانده بعید است بیگدار به آب بزند و ریسک فسخ یکطرفه قرارداد را بپذیرد. یکی از مشهورترین موارد مشابه پرونده لاسانا دیارا، هافبک فرانسوی است که به خاطر متعهد نبودن به قراردادش با لکوموتیو مسکو ده میلیون یورو جریمه شد و تاوان سنگینی پرداخت. اگر مدیران استقلال دستمزد استراماچونی را تمام و کمال پرداخته بودند، نیازی نبود برای راضی کردن او به ایتالیا سفر کنند و میتوانستند با شکایت به فیفا غرامت بگیرند.
استقلال بابت این گاف مدیریتی نه تنها دو امتیاز مقابل پیکان از دست داد که حالا مجبور است تن به کاهش زمان قرارداد مربی ایتالیایی بدهد. سوءاستفاده استراماچونی از این بلبشوی پیش آمده از همان شکافی میآید که بالاتر به آن اشاره شد. او از جزئیات و بندهای قرارداد و حقوقش آگاه است و در چنین بزنگاهی میتواند باشگاه را به گوشه رینگ ببرد. مدیران پرشمار استقلال اما در این ماجرا کاملاً تسلیماند و هیچ راهی برای فرار از مخمصه پیدا نمیکنند.
این اتفاق که بارها در فوتبال ایران تکرار شده، چیزی جز حسرت باقی نمیگذارد. ای کاش مدیریت باشگاه استقلال میتوانست در برابر خواسته زورگویانه استراماچونی بایستد. ایکاش آنها بهانه به دست مربی ایتالیایی نمیدادند تا نزد فیفا دست بالا را داشته باشند. ای کاش آنها در فصول اخیر کمکاری نمیکردند تا حمایت هواداران را کاملاً از دست ندهند. ای کاش آنها منزلت جایگاهی که در آن هستند را میدانستند و قهرمان سابق آسیا را به چنین بنبستی نمیکشاندند. ای کاش مدیریت فوتبال در ایران جدی گرفته میشد.