بازگشت از مراسم بهترینهای آسیا با دستهای خالی چندان حیرتآور نیست. فوتبال ایران بارها در همین مراسم جوایزی را مال خود کرده که میتوانست برای دیگر کشورها انتقادبرانگیز باشد. جایزه فدراسیون الهامبخش را در روزگاری که همه میتوانستیم به بسیاری از تصمیمات فدراسیون فوتبال انتقاد داشته باشیم، هنوز از یاد نبردهایم. فدراسیون فوتبال برای فوتبال ایران الهامبخش پیشرفت و ترقی در مدیریت نبود اما چنین جایزهای را برد و بعدها حتی خود را ۵ ستاره معرفی کرد، یک عنوان ساختگی که هیچ مرجع انتخابکنندهای نداشت.
علیرضا بیرانوند بیشک دروازهبان فوقالعادهای است، شماره یک بینظیر دهه ۹۰ در تیم ملی ایران و پرسپولیس اما او نه هنوز قهرمانی در آسیا را تجربه کرده، نه موفقیتی در این اندازه با تیم باشگاهیاش. بیرانوند اگر جامی در آسیا را بالای سر برده بود، کنار زدنش برای اکرم عفیف که با قطر حالا بازیکنی پرافتخار است، سخت میشد. حسرتی برای ماست اما واقعیتی است که نباید انکارش کرد.
مثال دیگرش برای فوتبال ایران کتایون خسرویار است، دختری که به ایران آمد تا پروژهای جذاب را برای دختران ایرانی پیش ببرد اما چقدر برای او فرصت موفقیت مهیا بود. لازم است برای مسئولان ورزش ایران توضیح بدهیم که چه بنبستهایی پیش روی زنان است؟ فوتبال ایران سالهای سال است که از درخشش دخترانش محروم بوده و آسان نیست که در چنین شرایطی توقع داشته باشیم آنها مربی سال آسیا شوند.
فوتبال ایران با ۵ نماینده، برندهای در آسیا نداشت. حتماً لازم است از این حرفها که ما در ایافسی قدرت و نفوذ برای تأثیرگذاری نداریم نیز بگذریم و بیوقفه برسیم به نقد خودمان، به تماشای خودمان در آینهای تمامقد.
فوتبال در ذات خودش به همه اهالی خود میآموزد که باید جنگید و به دست آورد. با این کیفیت مدیریت در فوتبال ایران، با این کیفیت سازندگی در باشگاهها، با این روشها که باشگاهها درگیر مسائل روزمرهاند و ورشکسته و گرفتار روزگار میگذرانند، با این شیوهها که تمام باشگاهها را نزد مراجع بینالمللی خصوصی معرفی میکنیم، با این رویکرد به فوتبال زنان، با این روشها که بازیکنان فوتبال ساحلی باید به تلویزیون بیایند و از دغدغههای زندگی شخصی خود گله کنند و از زندگی سخت خود بگویند، لازم نیست نگران دستان خالی خود در روز انتخاب بهترینهای آسیا باشیم. ما کارهای مهمتری داریم که باید انجامش دهیم و بعد میتوانیم به همه جایزهها فکر کنیم و آنها را با خود به تهران بیاوریم.
فوتبال ایران با بحرانهای جدی و نگرانکنندهای مواجه است. اعتراض به اینکه چرا بیرانوند مرد سال آسیا نشد، فراموشی این نکته است که یک بازیکن در فوتبال قطر با چه امکانات و طی چه مراحلی رشد میکند و بیرانوند چگونه خود را به افتخارات امروزش میرساند. بیرانوند در ۱۰ سالگی، در ۱۵ سالگی، در ۱۸ سالگی کجا و چگونه تمرین کرده است و استعدادهای فوتبال قطر در آن سنین کجا و چگونه تمرین میکنند؟ درک تفاوت سالهای سختی که علیرضا بیرانوند گذراند تا به موقعیت امروزش برسد با سالهایی که اکرم عفیف در آکادمی اسپایر تمرین کرد و آموزش دید، آیا سخت است؟ اینها را اگر بدانیم، به جای نقد اینکه چرا علیرضا مرد سال آسیا نشد، بیوقفه منتقد خود خواهیم شد.
- نویسنده : فرشاد کاس نژاد
- منبع خبر : ایران ورزشی