تیترما- افشین معشوری / شب نخست خدمت سربازی بود و همان روز اول بهعنوان منشی گروهان انتخاب شده بودم. نیمههای شب «گروهبانیکم سیفی» بیدارباش زد و گفت میخواهد چندنفر را برای گشت همراهاش به داخل شهر «اراک» ببرد.
از میان سربازان داوطلب، یکی هم من بودم که علیرغم اینکه «سیفی» تاکید کرد نروم، با اصرار رفتم و سوار کامیون «آیفا» شدم.
راننده مسیر زیادی را در همان «پادگان آموزشی ژاندارمری مالکاشتر اراک» طی کرد و ترمزدستی را کشید و کنار سولهیی ماشین را خاموش کرد. گروهبان سیفی از سمت شاگرد راننده پیاده شد و گفت:
همهتون بیایید پایین!
ما سربازان متعجب پیاده شدیم و در همین حین سیفی دستور داد که از آجرهای کنار سوله بار آیفا کنیم و من متعحب از کار سیفی اعتراض کردم که «قرار بود برای گشتزنی برویم اما…» گروهبان مجال نداد و گفت:
میدانستم جثهات برای آجر بار کردن مناسب نیست، برای همین اصرار داشتم نیایی، اما بد هم نشد، یاد میگیری دیگر در هر کاری داوطلب نشوی!
القصه بیش از سیوسه سال از آن روزها میگذرد و من، حالا حتی چهرهی گروهبان سیفی را از یاد بردهام؛ اما درسی را که در اولین روز خدمت سربازی به من داد از یاد نبردهام.
با این حال تا کنون چهار نوبت برای پستهایی که مرتبط با کارم است «کاندیدا» شدهام. دوبار در «انتخابات مدیرمسئولان در هیئت نظارت» که بالطبع به دلیل تعداد نامزدها و گستردگی کشور شانسی نداشتم و دو بار نیز در انتخابات «هیئت مدیرهی خانهی مطبوعات گیلان» که سبب نگارش این یادداشت شد.
بار نخست در پاییز ۱۳۹۶ بود و روز انتخابات با آغاز به کار نمایشگاه مطبوعات کشور همزمان شد، که به همراه دو نشریهام «دوهفتهنامهی خردورز و ماهنامهی عطرشالیزار» در «غرفهی ۴۴۰ نمایشگاه» در مصلی تهران حضور داشتم و اساسا به افراد رایدهنده و کاندیدا دسترسی نداشتم، و حتی اگر هم داشتم دون شان خود میدیدم که برای گرفتن رای تماس بگیرم، اگرچه شخصی -که در همان انتخابات جزو برگزیدگان بود- تماس گرفت و از ائتلافی گفت که نام من هم در آن بود، اگر چه هرگز تایید نکردم که با شما ائتلاف خواهم کرد اما برای احترام به شخص تماس گیرنده و دیگران که مورد نظرم بودند، رای دادم. بههر تقدیر و تدبیر با چند رای کمتر از نفر آخری که وارد خانه مطبوعات شد، از راهیابی به این خانه باز ماندم و ماجرا پایان یافت.
اما ماجرای «انتخابات خانهی مطبوعات گیلان در اردیبهشت »۱۴۰۰ داستان دیگری داشت. نشسته بودم و مشغول ویرایش بودم که یکی از مدیرمسئولان سایتهای گیلانی تماس گرفت و خواست از او حمایت کنم و حتی به دیگران نیز توصیه کنم رایشان را به او بدهند. به ایشان گفتم که هرگز به هیچکسی توصیه نخواهم کرد که به شخص سومی رای بدهند؛ اما چه خودم کاندیدا باشم و چه نباشم به او رای خواهم داد.
دوستمان رفت و تا توانست کارهای تبلیغی کرد و گروهی نیز در شبکههای مجازی ساخت و افراد رسانهیی و غیر رسانهیی را عضو کرد و با پروپاگاندایی عجیب، شروع به تخریب این و آن کرد.
برایاش نوشتم اگر کارهایش را ادامه بدهد نه تنها از گروه خارج خواهم شد که حتی دیگر نباید از من انتظار رای داشته باشد. اگرچه کمی آرامتر شد، اما این رویه را تا زمان پایان انتخابات ادامه داد و حتی بعد از آننیز که انتخاب نشد، پیامهای مضحکی میفرستاد که با توجه به چند نوبت اخطار، ناچار تلفناش را در بلاکلیست قرار دادم تا دیگر مجبور نباشم تلفنی یا به صورت چت پاسخگویاش باشم، با اینحال از آنجا که ظرفیت خشونتام محدود است، در کمتر از پنج ساعت پشیمان شدم و از بلاکلیست خارجاش کردم که شوربختانه دوباره پیام داد که:
«سلام
لطفا میتوانید اعلام بفرمایید اگر رای به من دادید، چند رای به من دادید تا با آرای احتمالی اداره کل تطبیق بدهم؟ لطفا تصویر رای بفرست.»
ضمن اینکه لازم است بگویم ایشان بهعنوان یک فعال اجتماعی هنوز نمیداند وقتی با فرد دیگری که هم بهلحاظ سنوسال و هم کسوت از او بالاتر است، نباید دستوری صحبت کند و به جای فعل «بفرستید» مینویسند «بفرست» هنوز توجیه نیستند که نگارنده تنها یک حق رای داشتم، با این حال برایاش بدون سلام نوشتم:
«شما حق دارید انتخاب نشدنتان را پیگیری کنید؛ اما لطفا مرا وارد بازیهای خودتان نکنید.
مگر شما چند تا حق رای داشتید که میگویید چند رای به من دادید؟ محترمانه شما را بلاک کرده بودم تا مزاحم نشوید، انگار اشتباه کردم رفع انسداد کردم.
آدمی که در انتخابات شرکت میکند باید جنبهی رای نیاوردن را داشته باشد، من برایم مهم نیست چه کسی به هیئت مدیره وارد شده، چون در هر صورت اغلب این افراد قبلا هم بودند.
مهم برای من رای دهندگان است که متاسفانه به هر دلیل به اینها رای دادند.
لطفا دیگر نه تلفنی و نه واتساپی مزاحم کار من نشوید. انتخابات برای من تمام شده و من کارهای مهمتری دارم.
روز خوش»
خوشبختانه دوست محترم ما تا لحظهی نگارش این یادداشت دیگر هیچگونه تماسی برقرار نکردند و از این بابت از ایشان متشکرم؛ اما میماند چرا با توجه به اینکه در ابتدا ماجرای «گروهبان سیفی» را نوشتم در انتخابات خانهی مطبوعات داوطلب شدم؟!
فارغ از اینکه انسان موجودی اجتماعی است و شرکت در رویدادهایی که بستگی مستقیم به او دارد، فعالیتی اجتماعی محسوب میشود، دلیل اصلی حضورم در انتخابات خانهی مطبوعات «ایده»هایی است که داشتم، اما اذعان دارم این به معنای مدعی بهتر بودن از دیگران نیست و تنها احساس میکردم که میتوانم خون تازهیی در رگهای رسانههای گیلان به جریان بیاندازم.
علیایحال پس از اعلام اسامی برگزیدگان هیئت مدیره بسیاری تماس گرفتند و اظهار تعجب کردند که چرا دوباره تقریبا همان افراد قبلی باید در خانه مطبوعات باشند؟!
برای من راس ساعت ۱۳ که انتخابات پایان یافت و بیکه بدانم منتخبین چه کسانی هستند، در کانال خانهی مطبوعات برای دوستان انتخاب شده آرزوی موفقیت کردم، سخت نبود که دوباره بگویم برای من انتخابات تمام شده است و برای هیئت مدیرهی تازه آرزوی موفقیت میکنم.
با این حال؛ موارد زیادی است که میشد دست به دست هم داد و به نفع رسانههای استان سر و سامان داد؛ بههمین دلیل گمان میکنم این هیئت مدیره بهراستی چکیدهی اعضایی است که روز رایگیری ۳۵۵ نفر ثبت شده بود و بیش از ۷۰ درصد آنان در انتخابات شرکت داشتهاند، پس پذیرفته نیست تا پایان دوره رای دهندگان گله و شکایتی بکنند.
پروردگار به همهی ما ظرفیت انتخاب نشدن در انتخابات و پذیرفته شدن در هیئت مدیره را بدهد که این بالاترین موهبت است.
پایندهباد اطلاعرسانی و آگاهی بخشی
پینوشت: اسامی هیئت مدیرهی جدید مشخص شده است؛ اما تا زمان اعلام رسمی آن از طریق ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان در تیترما منتشر نخواهد شد. این اداره کل اعلام کرده است روز شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ نام منتخبین و اعضای علیالبدل را به تفکیک آرا اعلام خواهد کرد.
خبر تکمیلی
به دلیل اینکه شمارش آرا به تفکیک کاندیداها اعلام نشده و تنها به افراد راه یافته اشاره دارد؛ خبر مجزایی در این خصوص در تیترما منتشر نخواهد شد. افراد راه یافته به هیئت مدیرهی خانهی مطبوعات را اینجا بخوانید.
- نویسنده : افشین معشوری
- منبع خبر : اختصاصی