نشر«یانا»ی لنگرود| بهار ۱۴۰۱| ۹۴ صفحه| ۳۵ هزارتومان
تیترما- شورا عسکرزاده / با وجود اینکه تکنولوژی بیرحمانه بهدنیای امروز ما هجوم آورده و تا اندازهای چشمگیر مطالعه را از ما ربوده است، داستانها اما هنوز گونهی ادبیای هستند که ما را به مطالعه وامیدارند؛ افزون بر این، قصهها ما را وادار به فکرکردن میکنند و در نهایت درک میکنیم که مطالعه هم میتواند بینهایت لذتبخش باشد.شاید زندهماندن ادبیات داستانی را باید مدیون قرنها پیش باشیم، چون ادبیات ایران، در سراسر گسترهاش ادبیاتی داستانسَرا بوده است.
دیوانسالاران و مورخان پرآوازه-از طبری گرفته تا بیهقی و از فردوسی تا عبدالله مستوفی- در بافتهایی ادبی و داستانی تاریخ خود را روایت میکنند.
فردوسی وقتی به نگارش شاهنامه که شناسنامهی هویت تاریخی ایرانیان است، دست میبرد، از منابع خویش چنین یاد میکند:
«یکی نامه بود از گه باستان/ فراوان بدو اندرون داستان.»
در بستر داستانها همهی معانی فرصت طرح و آفرینش پیدا میکنند. مولانا در آغازگاه مثنوی معنوی میگوید:
«بشنو این نی چون حکایت میکند/ از جداییها شکایت میکند» و به این ترتیب، شاهکار عظیم مولانا که در اصل داستانی لایهلایه و پیچیده است، شکل میگیرد که اوج اهمیت مقولهی داستان در این کتاب، در مهمترین و بامعناترین داستان مثنوی معنوی یعنی داستان «شاه و کنیزک» تجلی پیدا میکند.
آنجا که مرد حکیم برای کنیزکِ بیمار داستانپردازی میکند و در حین داستانگفتن، دست بر نبض کنیزک میگذارد تا از واکنشاش به داستان به دردَ َش پیببرد.
پس، واقعیت این است که از دیرباز، داستان از سایر شیوههای تدوین متن برتر بوده است. به این دلیل که تا وقتی جهانِ پیش رویمان در قالب روایت در نیاید، آن را درک نمیکنیم و مجموعه داستان «شال سرخ» مُهر تاییدیست بر این حرف؛ نویسندهی کتاب شال سرخ در آخرین سطر یادداشت خود که در ابتدای کتاب آمده است، چنین مینویسد:
«نگاهی عمیق به انسانهایی که هستند، اما دیده نمیشوند.»
همین جملهی کوتاه از یادداشت نویسنده، بهشکل مختصر و مفیدی پرده از ماهیت داستانهای مجموعه برمیدارد. داستانهایی با شخصیتهای گوناگون که نویسنده رنج و مشکلاتشان را ترسیم میکند و دریچهای تازه و خاکستری را رو به جامعهی آسیبدیدهی ما میگشاید.
هر شش قصه، تعلیق درست، بهجا و به اندازهای دارند که در نقاطی درست در آستانهی اوج قرار میگیرند و با آنکه داستانها به لحاظ روایی پیوستگی ندارند، بسیاری از واقعیتها و موقعیتهای مشترک، آنها را به هم نزدیک میکند. داستانها ربطی به هم ندارند، اما بافت و جنس یکسانی دارند.
بهطور کلی طرح و پرداختن به شخصیتها در داستانهای کوتاه برعکسِ داستانهای بلند و رمان، کار چندان راحتی نیست؛ اما نویسنده در این بخش نیز عملکرد متقاعدکنندهای داشته است.
بهنظر میرسد «شمیم مهرزاد» توانسته است با تحقیق، کسب اطلاعات دقیق و نزدیکشدن به تجربیاتِ زیستی شخصیتهای قصه به جهانبینی درست و موشکافانهای از دنیای آنها برسد و همین امر، شخصیتهای قصههای او را از تیپ خارج کرده و به واقعیت نزدیک میکند.
از پربسامدترین مضمون تکرارشونده در داستانهای شالسرخ مفهوم «زوال» است. زوال خانواده، رابطه، دوستی، عشق، جامعه و حتی زوال قانون در داستان «فریاد خاموش» که بهوضوح و غمانگیزانه و بدون تزریق امید به تصویر کشیده شده است؛ گویی نویسنده به این درک رسیده که در لفافه سخنگفتن دردی را درمان نمیکند.
شمیم مهرزاد، با مجموعه داستان شالسرخ نشان داد که داستان را خوب میشناسد و این مجموعهداستان گامی رو به جلو در کارنامهی ایشان است، امید اینکه در پناه کتابخوانی، نویسندهای جریانساز شود.
برای خرید آنلاین کتاب شال سرخ اینجا کلیک کنید
- نویسنده : شورا عسکرزاده
- منبع خبر : اختصاصی