تیتر ما- پرهام پارسا /در شهرآورد ۹۸ شهر تهران اتفاق عجیبی افتاد که بسیاری از پردهها از حاشیه در آمد و به سوژهی اصلی ورزشیهای در روزهای آخر سال تبدیل شد.
ماجرا (به درست یا غلط) از آنجا آغاز شد که یکی از بازیکنان پرسپولیس-ظاهرا به دلیل مصدومیت و احتمالا برای اتلاف وقت- روی زمین افتاد و بعد از خارج شدن او با برانکارد، بازی ادامه یافت و هنوز داور چهارم، برگهی تعویض و تابلو به کنار زمین نرسیده بود که استقلال با ضربهی استثنایی رودی ژستد به گل رسید و در همین حین، یحیی گلمحمدی که سالهاست مرد با اخلاق نامیده میشود به زمین هجوم آورد و علیرغم مانع شدن مسئولین بازی، بازیکنان پرسپولیس و حتی یکی دو بازیکن استقلال ضربههایی را به سینهی مهدی سیدعلی داور بازی وارد کرد.
فیلم بازی موجود است و نیازی به توضیحات اضافه نیست. اما بعد از بازی نیز حملات به برگزارکنندگان مسابقه، داور و حتی بازیکنان حریف در تونل، مصاحبه پایان بازی و … ادامه یافت و روند سالهای پیشین جان گرفت. حال پرسش اینجاست:
مگر یحیی گلمحمدی و پرسپولیس در همین سیستم و داوران فدراسیون پنج سال متوالی قهرمان نشدهاند که حالا زمین و زمان را به هم میدوزند و رسما با واژههای تازهتری میگویند” نمیخوان ما قهرمان بشیم”؟!
این چه مدیری است که هنوز چندماه از نشستناش روی صندلی مدیریت پرسپولیس نگذشته-شاید برای نفوذ در قلب هواداران- از اتفاقات بیرون زمین صحبت میکند؟ مگر همین تیم و مدیران و مربیان و بازیکناناش نبودند که مدام با تمسخر بازیکنان هواداران رقیب معتقد بودند”ما حرفمون ُ تو زمین میزنیم” حالا چطور شده است که تساوی دو تیم را به عوامل بیرونی نسبت میدهند؟
نگاهی به ترکیب دو تیم و لحظات بازی نشان میدهد اگر کمی شانس با آبیها یار بود، شاید سنگینترین شکست چند سال اخیر قرمزپوشان رقم میخورد.
استعفای چندبارهی (شما بخوانید قهر کودکانه) یحیی گلمحمدی حتی اگر رنگ واقعیت بگیرید، نه تنها نشانهی اعتراض نیست، که به قطع و یقین ضعف پسر سابقا محجوب پرسپولیسیها در برابر سختیها محسوب میشود.
اساسا یک مربی چندین میلیارد حقوق و مزایا میگیرد تا با یک شهروند و هوادار عادی تفاوت رفتاری، فنی و انگیزشی داشته باشد. جملهی “برد هزارتا صاحب داره اما باخت را کسی گردن نمیگیره” دقیقا همینجا در مورد یحیی گلمحمدی صادق است.
گلمحمدی منهای دو سال گذشته در لیگ برتر اغلب در بازیهای حساس و بزرگ بازندهی محض بوده است و اگر به روال اینروزهای خودش و مدیراناش بخواهیم به عوامل بیرونی اشاره کنیم، دو قهرمانی او با پرسپولیس را (که در اولی نیمهی راه به تیم اضافه شد) باید به حساب نیروهای ماورایی و عوامل پشت پرده بگذاریم و با این وصف؛ یحیی میشود چیزی شبیه “هکتور کوپر” ایرانی، نه آقای گلمحمدی “نه هر که سر بتراشد قلندری داند.”
- نویسنده : پرهام پارسا
- منبع خبر : اختصاصی